Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

در این لحظه/در این نوروز/در این روز دل انگیز بهاری/هوا بس شادمان است/در این حوالی نیست تکه ابری/تیره وتنها/چون که خورشید/ این شی زرین الهی/کرده نابود/چون رسیده/روز نو /روز شکفتن/روز عطر و/ یاس ِ مطهر/ روز آغاز ولادت/روز گرما/روز دوستی/روز سلم و آشتی و شادمانی /گر کسی ،کس را ببیند /خوش و روبوسی و عیدی بگیرد/

بپوشد کوه ردایی سبز /کلاخود سپید نهد بر سر/درختان هلی و آلبالو و غیره وغیره/ کند جامه سپیدی بر تن /شود نوعروسی بر دشت/بگذرد جوی آبی زیر پای این عروس دشت/ خورَد بلبل ز آن جوی /آبی/کند شکر خدا با زبان بی زبانی /چه چه بلبل همان شکر خدایی است/خدایا شکرت/ زاین نعمت/از این رحمت/از این سبزی و سپیدی و ولادت/ خدایا گر تو نیستی ،من نیستم،پوچم و کیستم و چیستم!؟/ چون تویی یاری رسانم/الهی طلبی دارم زتو / در این نوروز/در این روز یمن مبارک/دلم سامان ببخش ز دیدار یارم/ همان یاری که ندیدم به از او زقبل و زبعد/ نماد و نشانه تو باشد در این دشت و چمن/چرا که کسی گر بیند چهره ی دلربایش/بپیچد به سوی خدایش/به وقتی بچرخد دستش به سوی اله/نباشد یدی برتر از خلق نزد تو ای کبریا/بلبل در راز و نیاز خویش /می کرد درد دلی وسیع/در همان حال پژمردگی/ شنید صدای گوسپندانی /که سوی او می آمدند همی / در همان حال دل مردگی /رفت سوی کار خویش/رفت دورتر تا دورها/دور،دور ،دورها/تا بیابد اثری از یار را/برنگردد/تا وقت دیدار یار را/ در بین راه / خسته از هجران یار /می نشیند بر سر شاخه انار/در کنارش هدهد باد صباست/با حالتی وصف ناپذیر/می پرسد از هدهد مطلبی/ مطلبش یافتن یار بوده است همی / هدهد باد صبا /با نگاهی آرام /و دل انگیز/گوید: /خواهی که از او برایت گویم/بلبل این را که بشنید /بی معطلی /خواست تا هد هد لب وا کند/سر دلش را رسوا کند/

هدهد آغاز کرد از وصف او/ از ریشه بگرفته تا خُلق او /از روش و عادت و رفتار او/مجذوبتر می گشت بلبل ز وصف او/   که می آید مردی با عبا و ردای محمدی /چون که اوست وارث اصلی نبی و ولی/جانشین بر حق علی /مادرش فاطمه دخت نبی است/نامش بگرفته از نام نبی ست/قدمش سبز کرده این تکه زمین/درختان به رخصت او/بپوشند جامه ی سپید /ماکیان و آدمیان در پی اویند/ چرا که او غایب است از هر چشم گنهی/در پی رفتار او /باید جست خُلق محمدی/چون سیرتش /سیرت قرآن است/راه و رسمش پیرو اسلام است/ دیده است دیدگانت یار را/چندین بار/افسوس نشناخت او را حتی یه بار/توصییه ای دارم من به تو/گر بخواهی او را یابی/پس رو کن به اخلاص ای عزیز/که اخلاص است کلید در دل/بباید تو را با او یکدلی/نشاید که اورا همی خوانی/و نباشد در دلت جایگهی/هر صبح او را یاد کن/در خلوتگاهت او را جای کن/بخواه از اله/تا دهد رخصت به او /رخصتی گر دهد /رخصتی است/گر که او ظاهر شود/عدل در جهان حاضر شود/

هدهد از شرح دست کشید / باقی کار را به بلبل بازستاند/بلبل /در همان حال پریشانی خویش/زین بیت را زمزمه کرد و از آنجا نیز برفت/

 

اگر چه تلخ باشد فرقت یار              در او شیرین بود امید دیدار

۶دیدگاه ۱۱ فروردين ۸۷ ، ۱۴:۳۰
سلیم النفس

مدینه شهری زیباست اما غم وماتم در آن بسیار حس می شود نمی دانم بخاطر قبرستان بقیع است یا خانه فاطمه آن زن بهشتی که چه ها نکردند این قوم ظالمین است یا بخاطر نمیدانم این جمله احساس مشترک هر آن کس است که آنجا را دیده ...

در حرم نبوی با شاهکارهای معماری مواجه می شوی بطوری که اگر پشت یک ستون بایستی ستون های پشت سری را نمی بینی(یعنی همه پشت سر هم در یک راستا قرار دارند) هر چند از معماران ایتالیایی و ژاپنی و...استفاده شده و بنابر آیه قرآن این کار درستی نبوده ،چرا که خداوند در قرآن می فرماید:

مشرکان حق ندارند مساجد خدا را آباد کنند در حالی که به کفر خویش گواهی می دهند

آنها اعمالشان نابود شده و در آتش دوزخ جاودانه اند

مساجد خدا را تنها کسانی آباد می کنند که ایمان به خدا و

روز قیامت و نماز و زکات را بپردازد و جز از خدا نترسد

امید است چنین گروهی از هدایت یافته گان باشند(17- 18- توبه)

اما از این چیزهای مادی اگر بگذریم به دنیای تازه ای وارد می شویم که هر کس نتواند وارد آن شود و آن یکدلی با حضرت رحمت محمد مصطفی(ص) است و وجود نورانی و پر برکت این بنده عزیز و مقرب الهی است و امروزه نیز ما با اجرای سخنان و پیروی از سیرت ایشان بتوانیم در راهی قدم بر داریم که همواره به کمال اصلی برسیم. 

 

 

۳دیدگاه ۰۱ فروردين ۸۷ ، ۰۶:۵۸
سلیم النفس

 بزرگان می گویند هر روز با مولایتان،امامتان،پیشوایتان که در عصر غیبت بسر می برند و چشم آغشته به گناه ما توانایی دیدار رخستار زیبای ایشان را ندارد حدود حداقل پنج دقیقه درد دل و صحبت کنید.

یا امام زمان درد دلم را برای تو وا می کنم . آقاجون وقتی پنج شنبه ها جایش را به جمعه می دهد و پرونده ی اعمالم به خدمتت می رسد با چهره ای شرمگین و سر در جیب فرو رفته به کارهای هفته ام می نگرم که چه کرده ام... وانفسا...

و به آنهایی که هر روزشان گناه است می نگرم و از خداوند هدایت آنها را می خواهم و صبر می کنم.

می دانم که خدا هم فرمود که اینها همه آزمایش الهی است و ما به آنها فرصت می دهیم. فرصت... کلمه که هیچ وقت به آن توجه نکردیم و از کنارش به سادگی گذشتیم...

در حدیثی آمده است که دو فرشته بر روی دوشتان قرار دارند و اعمالتان را ثبت و ضبط می کنند اگر کار نیک را در ذهن تداعی کنید می نویسند اما اگر کار زشتی را در ذهن تداعی کنید نمی نویسند تا آن زمان که انجام دادی باز هم نمی نویسند تا چند ساعت بعد اگر توبه کردی که هیچی ،اگر نه نوشته می شود...  

خدایا سپاسم از آن است که تو فرصت می دهی و این انسان دو پا فرصتت را قدر نمی دانند.

خدایا به حق ولی عصرت امام زمان ما را جز کسانی قرار بده که بسوی چنین کارهایی نرویم و اگر رفتیم نادمیت را در وجود ما قرار بده همانا تو بزرگ و بلند مرتبه ای...

آقاجون میدانم که غیبت و پنهان از نظر ها خیلی سخت است سختر از آن است که فکرش را می کنم

می دانم که هنوز این دلها بسوی تو رهسپار نشده تا دلهای ما تو را از غیبت به ظهور برساند می دانم که حضور داری و همچنان ناظر و شاهد بر اعمال ما هستی.

آقاجون این دل با عشق به تو دل می شود و گرنه جز آب و گل نیست.

چهل صباح دعای عهدت را خواندم تا نظری به رخسارت نصیبم شود اما من که هر روز تو را می بینم ولی تو را نمی شناسم چه فایده ای ...

خدا یا دیدارم را سامان ببخش و راه و قدمش را راه و قدمم کن.

 

الهم عجل لولیک الفرج

 

 

۳دیدگاه ۲۳ اسفند ۸۶ ، ۱۶:۴۶
سلیم النفس

امروز همه ما آمریکا را شیطان بزرگ و آغاز گر هر فتنه  و آشوبی در جهان و ترویج دهنده ی افکار انحطاطی و حامی پستی و دونی انسانیت می دانیم.سردمداران آمریکایی که از حد خود تجاوز کرده و کارنامه ی زشت و پستی را از خود نشان داده اند و به قول رهبر انقلاب پنجه های آهنین خود را در زیر پارچه ی حریر پنهان نموده و همواره خود را منادی و الهه صلح در جهان می دانند و در حالی که به هیچ یک از بند های حقوق بشری که خود تنظیم کردند پایبند نیستند.

آمریکایی هایی که جنگ ویتنام و افغانستان و عراق را بوجود آوردند و در حالی که آنها از دست ساخته های خود در افغانستان و عراق همواره حمایت هایی عظیمی می کردند و نمونه بارز آن در جنگ تحمیلی ایران وعراق بوده است و چقدر حمایت و وساطت که نکردند و چقدر تسلیحات که به دست نشانده خود ندادند.

چه فاجعه هایی در بمباران هیرو شیما وناتازاکی ژاپن به وجود نیاوردند که هنوز بعد از چندین سال برای یاد وخاطره از دست رفتگانشان مراسمی می گیرند.

و چه فاجعه های انسانی که در زندانهای مخوف خود بوجود نیاوردند امروز زندان ابوغریب و گوانتانامو شاهد حقوق بشر آمریکایی که جز عریان و تجاوز و شکنجه چه به مرد و چه به زن چیز دیگری مشاهده نمی کند .

چه حمایتهایی از رژیم اشغالگر اسرائیل که نکردند و چه قطعنامه هایی برای دفاع از پسر خوانده شان وتو نکردند.

و چه تسلیحاتی که به اسرائیل ندادند. وجود بیش از 200 کلاهک هسته ای در اسرائیل نشانگر چیست؟

آیا اسرائیل خود به آن دست یافت؟!  نه آقا کشور های دیگر  از جمله آمریکا تقدیم کننده ی این هدیه ی صلح جویانه به این رژیم بودند.

حال بنگریم به پسر خوانده آمریکا که چه ظلم ها در حق ملت فلسطین نکرد و چه فاجعه هایی در غزه بوجود نیاوردند.مردم غزه ای که از امکانات اولیه زندگی یعنی آب و برق و سوخت محرومند  تصورش بسیار سخت است.

همین پسرک شیطان چطور با چراغ سبز پدرش به سازمان مللی که مردم به آن پناه بردند حمله کرد.

کجاست آن منجی و منادی حق که آید و همه در ره او قدم برداریم .

اما علت از غیبت آن حضرت به خود ما برمی گردد به اعمال ما به رفتار ما به نگاه ما

امام دلی میخواهد که او را بخواند  امام دلی می خواهد که در حق برادر مسلمانش برادری کند نه خیانت به او کمک کند نه طرفدار تفکر ظلم گرایی گردد.

و آنجا که خود را طرفدار سیرت پیامبر می دانیم همین حضرت می فرمود که اگر همسایه یک فرد مسلمانی شب را با گرسنگی سپری کند و بخوابد آن فرد مسلمان نیست.

بعضی می گویند که چرا به مردم سنی فلسطین باید کمک کنیم. آقا این حرف واقعا نشان از عدم مطالعه است.

جوابش باز باید به سخنان پیامبر اشاره کردآنجا که می فرمود:

یَخرُجُ مِنُ النّار مَن قال لا اله الا الله و فی قَلبِه وزنُ ذرةٍ مِن خَیر [1]

هر که لا اله الا الله بگوید و در قلبش به وزن ذره ای خیر باشد از آتش خارج می شود

کسانی که با آرامش خاطر مسلمین را می کشند آیا یقین دارند که حتی به وزن ذره ای هم در قلب این شخص خیر نیست؟

 

تازه در خبر آمده جناب بوش یک نماینده مسلمان به کنفرانس اسلامی فرستاده خدا می داند این فرد چگونه مسلمانی باشد!!!!!

 

 

پ ن :[1]:صحیح البخاری – ج1/ص77-نسخه دیجیتال المکتبه الشامله

 

۰دیدگاه ۱۱ اسفند ۸۶ ، ۱۶:۲۱
سلیم النفس

 او جدی ترین رقیب طالقانی در انتخابات فدراسیون کشتی بود. همان چهره آرام مازنی و نماینده ساری در مجلس که قول بودجه های 20 میلیونی را به هیات های کشتی داده بود، همین هیات هایی که هنوز در آستانه تحویل سال، یک پنجم این مبلغ را هم از فدراسیون طالقانی نگرفته اند! مرحوم سلیم بهرامی در شرایطی که عضو هیات رئیسه فدراسیون کشتی هم بود، به دلیل عارضه ناگهانی سکته مغزی بدرود حیات گفت. آن مرحوم، در کمیته تربیت بدنی مجلس شورای اسلامی هم عضویت داشت.

سید مسیح سلیم بهرامی درسال1334درروستای سلیم بهرام شهرستان ساری چشم به جهان گشود ودرسال1356ازدانشکده کشاورزی دررشته مهندسی کشاورزی (منابع طبیعی) فارغ التحصیل شد و شد ودر سال ۱۳۸۲ جان به جانان تسلیم کرد و به دیار ابدی شتافت. درطول مدت خدمتش درمسئولیتهای اجرایی زیر به انجام وظیفه پرداخت:

  • بخشدار چهاردانگه ساری
  • بخشدار مرکزی ساری
  • فرماندار شهرستان ساری
  • فرماندار علی آباد کتول
  • معاون تحقیقات سازمان محیط زیست کشور
  • مدیر عامل شرکت جنگل‌های آستان قدس رضوی
  • موسس و مدیر باشگاه فرهنگی،ورزشی آستان قدس
  • فرماندار شهرستان قائمشهر
  • فرماندار شهرستان ساری
  • مشاور استاندار مازندران
  • نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی (دوره ی ششم)
  • عضو و منشی اول کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی
  • عضو کمیسیون تدوین آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی
  • منشی گروه دوستی پارلمانی ایران و چین
  • رئیس کمیته تربیت بدنی مجلس شورای اسلامی
  • عضو هیئت رئیسه فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران

 

مطالب مرتبط:

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟ | سید مسیح | مسیحای عشق و جوانمردی | دانلود فایل صوتی مرحوم سلیم بهرامی | مصاحبه مرحوم سلیم بهرامی با روزنامه همولایتی

۰دیدگاه ۰۱ اسفند ۸۶ ، ۱۶:۵۷
سلیم النفس

 این هم یک تصویر از روستای سلیم بهرام........

 

برف در سلیم بهرام

 

 

۷دیدگاه ۲۱ بهمن ۸۶ ، ۱۰:۳۷
سلیم النفس

سلام دوست مهربانم ،رفیق عزیزتر از جانم،یار تنهاییم در کودکی، حالت چطور است؟ حال و هوای فلسطین چطور است؟ شنیدم که  با ورود زمستان، هوا، سرما ی سوزانی به خود گرفته و سوزناکی اش به دیگران نیز سرایت کرده.راستی از بچه های مدرسه مان چه خبر؟سالم اند و  یا قابیلیان زمانه بر هابیلیان رحم نکردند و آنان در میان ما نیستند.هر چند آنان مرده نمایان زنده  و روزی خوراند.امروز یاد خاطره ای  افتادم که تو هم در آن حضور داشتی.

یادت هست روزی که در مدرسه غزه بودیم و  زنگ آخر ،زنگ نقاشی داشتیم

یادت هست که معلم آنروز موضوع نقاشیمان را آزاد گذاشت.

یادت هست آنروز همه ی بچه ها به این فکر بودن که چه موضوعی را نقاشی کنند.درختهای خشکیده،خانه های بدون سقف ، گلهای پژمرده ،بوته های خار دار،چه موضوعی را ...

آنروز معلم برای یک کاری کلاس را ترک کرد و مرا بر منصب مبصری قرار داده بود و من هم از این فرصت استفاده کردم و به نقاشی های بچه های کلاس سرکی کشیدم.

محمد را یادت هست که قدش کوتاه بود و برای نقاشی مجبور بود دستهایش را بالا ببرد تا بتواند به میز برساند ،خودش را کشیده بود که با فلاخن به یک تانک اسرائیلی می زد .لیلا که پشت سرش نشسته بود نیز مادرش را که در حال گریه برای برادرش و برادرش را نیز اسرائیلی ها کشان کشان می بردن را کشید.اسماعیل که در وسط کلاس نشته بود کشور فلسطین را کشیده بود که دور تا دور آن از سیم خاردار فرا گرفته بود.

فاطمه ،دخترک معصوم و زیبایی که در کنار لیلا نشسته بود نیز خانه اش را که اسرائیلیان با بولدوزر در حال تخریب بودند  و خودش را در  کنار خانه اش در حال گریستن کشید.

یاسر که در سمت چپ کلاس نشسته بود شهرش را  که نه برقی و نه آبی دارد و ماه را در هاله ای از سیاهی بود و مردم فقط با نور مهتاب به کار خود می پرداختند را کشید

اما نقاشی فاطمه آن دخترک ماه شب چهارده که گیسوان طلایی اش در زیر چارقد گل گلی اش پنهان شده بود گروهی از مسلمانان را از هر رنگ وهر  نژاد چه سفید و چه سیاه که به سمت گروه زیادی از اسرائیلیان که با ندای القدس لنا و الله اکبر حرکت و  آنان را از سرزمین فلسطین بیرون می کردنند را کشید.

با دیدن این نقاشی به یاد آن امام همام خمینی کبیر  افتادم که همواره می فرمود اگر هر مسلمان یک سطل آب را به سمت اسرائیل بریزد آب اسرائیل را خواهد برد.

آه چه روزهای فراموش نشدنی ای است و این در صفحات تاریخ به طور حتم حک خواهد شد

                                                                                       والسلام

۰دیدگاه ۲۱ بهمن ۸۶ ، ۱۰:۳۴
سلیم النفس
[iجهاد کلمه مقدس الهی و جهد و تلاش مومنین و تکان دهنده ی دلهای مستکبرین و لباس تقوا و زره ی محکم  و سپر مطمئن خدایی است جهاد و جهاد گری و فعل جهاد تنها در حفظ دیانت،شرافت،غیرت،مردانگی و هویت خلاصه نمی شود بلکه دارای جنبه های متنوع دیگری نیز هست

جهاد یعنی توحید و اعتقاد به کلمه الله

جهاد یعنی عشق و شوریدگی در برابر یار

جهاد یعنی دل یریدن و دست کوتاه کردن از دنیا

جهاد یعنی ایمان و رسیدن به درجه ی مومنین

جهاد یعنی فرمانبرداری و اطاعت همه جانبه از رهبر

جهاد یعنی تمییز و شناخت راه حق از باطل

وقتی مومن خواکساری و از خاک بودن و به خاک برگشتن را در ذهن خود تداعی می کند بهترین راه رجوع به اصل خویش را در جهاد الی الله می بیند.

زیرا او می داند که فرار از مرگ عین نزدیک شدن به آن است و همانا گرامی ترین جان سپاری ها ، جان سپردن در راه یزدان است و این افتخار پسر ابوطالب را به یاد دارد که مرگ در میدان جنگ را از مرگ در بستر ترجیح می داد.

جهاد موقعی برای فرد آسان جلوه می دهد که مرگ را آسان بداند و موقعی مرگ آسان می داند که نگاهش را نسبت به آن تغییر دهد.دکتر سید حسن حسینی می گوید: از من سوال کردن مرگ مثل چیست؟ گفتم مثل پریدن از یک جوی.

                                                                                                الحمد الله  

۰دیدگاه ۱۸ بهمن ۸۶ ، ۱۸:۵۲
سلیم النفس

یا رب ، این چه شورشی که در ما پیداست

تسخیر کننده ی دل وقلب ماست

یا رب من کجا و قرب تو

هر چند آرزو هر بنده ایست شود یار تو

یا رب ، دلم سوی تو می آید همی

ای خدا از ته دل این را گویم همی

یا رب ، شب ها و روزها در این فکرم

که الله گویان کی اند؟

همانان که گر نام تو بشنوند دلهاشان بلرزد و ایمانشان افزونتر

همانان که تسبیح گوی توی اند

همانان که چَشم به آسمان دوختند و تو را طلب می کنند

همانان که چه آرمیده به یک سو چه ایستاده به سوی دگر تو را می خوانند

آه، یا رب لب و دندان سلیم تو را می خواند همی

که تو لطفی کنی فی الدنیا حسنة و فی الآخرة الحسنة و قِنا عذاب النار

۰دیدگاه ۱۸ بهمن ۸۶ ، ۱۸:۵۱
سلیم النفس

گویند در زمان داوود نبی (ع) غلامی سودانی و سیاه چهره در مصر می زیست که از همان آغاز به راستی سخن می گفت و امانت را به خیانت نمی آلود و در اموری که مربوط به او نبود دخالت نمی کرد ، ضمیری روشن و روحی با صفا داشت، لکن صورتش چون سیرتش زیبا نبود و صورت نازیبایی داشت.نام او لقمان بود و حکمتش زبانزد عالمیان گشت بطوری که خداوند سوره ای به نام او بنیان نهاد تا پندها و نصایح او گوشزد عالمیان گردد. گروهی او را حکیم می دانند و گروهی دیگر او را نبی. که به حق خداوند عالمیان او را در قرآن با نام حکیم به جهانیان شناخت و خاتم پیام آوران، حضرت محمد مصطفی(ص) در وصف او این چنین فرموده است: " به حق می گویم که لقمان پیامبر نبود، خدا را دوست می داشت و خدا نیز او را دوست داشته و نعمت حکمت به او عطا نمود" (تفسیر مجمع البیان)

 داستانهای فراوانی از حکمت و پند و موعظه وی نقل شده است که یک نمونه آن را در زیر با عنوان چون گوسفند نباش آورده شده.

چون گوسفند نباش

ازدی از امام صادق (ع) نقل می کند که فرمود: از مواعظی که لقمان به فرزند خود نمود این بود که می گفت: ای فرزند! هر آینه، قبل تو جمع نمودند برای اولاد خودشان لکن از چیزی که جمع نموده بودند چیزی باقی نماند و این است و جز این نمی باشد که تو بنده خدا هستی مستاجر و ماموری به عمل کردن و بر تو وعده اجرا داده است. پس عمل کن تا اجر خود استیفا کنی ، و نباش در این دنیا مانند گوسفندی که در چراگاه سبز باشد و بخورد و چاق شود. غافل از اینکه اجل و پایان عمر او در همان چاق شدن می باشد. دنیا را به منزله ی یک پل قرار بده که وقتی از آن عبور کردی و آن را ترک نمودی دیگر به آنجا بر نمی گردی. بدان که تو فردا مورد سوال و پرسش قرار خواهی گرفت، و در مورد چهار چیز از تو سوال می کنند، اول، از جوانی تو که آن را در کجا فرسوده نمودی، دوم، از عمرت که آن را در چه چیز فانی نمودی، سوم، از مالت که از کجا به دست آورده ای، چهارم، سوال کنند که مالت را کجا مصرف و انفاق نمودی. پس مهیا باش تا بر این سوالات جواب پیدا کنی.( تفسیر بصائر، ج 31-تفسیر المیزان ج16 ذیل سوره لقمان)

 

۲دیدگاه ۰۳ آبان ۸۵ ، ۱۲:۲۷
سلیم النفس

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©