Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

جاده جنگ

شنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۱، ۱۱:۳۴ ق.ظ

مدتی هست که کتابی، پرکننده اوقات کم و بیش فارغ من شده است. کتابی که از پشتوانه قوی اطلاعاتی و تحقیقاتی خوبی شامل می شود و نیز توانسته نظر بسیاری از کتابخوانهای حرفه ای سطح کشور را به خود جلب کند. نثر زیبا و روان آن و استفاده از تکنیک های خاص برای همراه کردن خواننده با خود را می توان از نکات ویژه آن نام برد. کتاب که نامش «جاده جنگ» از انتشارات سوره مهر (وابسته به حوزه هنری) به قلم آقای منصور انوری در قالب رمان به نگارش در آمده است روایتگر دوران سخت و رنج جنگ جهانی دوم به بعد برای مردم ایران بوده است.

داستان رمان «جاده جنگ» از روز سوم شهریور 1320 و ماجرای هجوم روس‌ها به کشور از شمال شرقی خراسان به ایران و اشغال کشور توسط متفقین آغاز می‌شود و با پایان جنگ تحمیلی عراق علیه ایران به اتمام می‌‌رسد. این رمان واقعه 15 خرداد 1342 و فعالیت‌ مبارزاتی گروه‌های اسلامی، تظاهرات مردمی، پیروزی انقلاب اسلامی، خرابکاری‌ گروهکهای ضد انقلاب در کردستان و جنگ 8 ساله عراق علیه ایران را به تصویر می‌کشد.

در قسمتی از جلد اول این کتاب می خوانیم:

در آن روز، شاه مقتدر پهلوی، در حالی که از قشون تحت آموزش ژنرال فرانسوی سان می دید، با اظهار رضایت از زحمات ژنرال، از وی پرسیده بود: «ژنرال، به نظر تو ارتش ما در برابر حمله احتمالی همسایه شمالی چه مدت دوام می آره؟» و ژنرال پاسخ داد: «دو ساعت قربان» و چهره شاه از این جسارت ژنرال در هم فرو رفته بود و سیمای شاهانه را از او گرفته بود و او، در حالت قهر، اردوی نظامی را ترک کرده بود. صاحب منصبان قشون گله مندانه به ژنرال گفته بودند:« ژنرال بهتر بود خاطر مبارک اعلی حضرت همایونی رو مکدر نمی کردین. ایرادی نداشت محض خشنودی ایشون زمان مقاومت رو یه کم طولانی تر بیان می کردین» و ژنرال پاسخ داده بود:«من هم این ملاحظه رو کردم و گرنه این ارتش بیشتر از دو دقیقه نمی تونه در برابر ارتش سرخ مقاومت کنه!»

هر چند این رمان در عین نگارش زیبایش، دارای نقدی بجا در رابطه با پرداختن بیش از حد به جزئیات حادثه و حتی اوقات طبیعی آن روزگار دارا می باشد. هر چند نثر زیبای کتاب توانسته بر این ضعف نگارشی پوششی محسوس کننده وارد کند ولیکن با توجه به طبع نسل حاضر که به دنبال دریافت اطلاعات در کمترین زمان ممکن است، آنرا می توان جز نقد های وارده به این کتاب دانست.

به نظرم در این روزها که به نوروز نزدیک می شویم و فرصت و مجالی بیشتر برای خواندن کتاب در اختیار داریم می توانیم بخشی از این زمان را به خواندن کتابهایی از این دست برنامه ریزی کرد و به مطالعه حوادث آن روزها بپردازیم و این کتاب هم با توجه به توضیحات مذکور می تواند گزینه مناسبی برای روزهای خوب نوروزیمان باشد.

 

تعداد نظرات (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©