مسیحای عشق و جوانمردی
چند روز دیگر به سالگرد درگذشت نماینده خدوم شهرستان ساری در دوره ششم مجلس شورای اسلامی ، مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی باقی مانده است. از همین رو، امسال بر آن آمدیم تا با تهیه یک پادکست ، گوشه ای از سخنان ایشان را در دوره ششم مجلس شورای اسلامی و همچنین یکی از مصاحبه های ایشان با روزنامه محلی آن زمان و متن زیر، که به قلم آقای امیریان و با کسب اجازه از ایشان، اقتباسی از این نوشته در ادامه آوردم تا با گوشه ای از رفتار و کردار و شخصیت این بزرگوار بخوبی آشنا شویم.
چه زود سالیانی از پرواز عارفانه و سوزناکت گذشت، رفتنی که به لطافت بال زدن شاپرکها و به زلالی چشمه ساران بود. هنوز کسی باور ندارد که تو در میان ما نیستی، چرا که نگاه های صمیمانه و تبسم های شاعرانه ات در عمق دلهای عاشقانت ریشه و الفتنی دیرینه یافته است و شبنم ترنم های آشنای تو در جان دوستانت همیشه در جریان می باشد.
بدون شک روستای سلیم بهرام شهرستان ساری دهم خرداد 1334 را هرگز فراموش نخواهد کرد. چرا که با تولد سبزت درختان نیز سبزتر از همیشه به آمدنت سلام دادند و اکنون مادر پییر با تکیه بر گهواره چوبی کودکی ات آن روزگاران شیرین با تو بودن را با اشکهای مهربان و با نغمه های خواب آلود گهواره ی چوبی در سکوتی به سبکی باز شدن غنچه ها تو را می خواند.
سید مسیح شاید دستان گنهکار ما آنقدر توان نداشت که بودن تو را از خداوند رحمان بخواهد و شاید دعاهای ما آنقدر به ذرات ریا آلوده شده بود که توان برخواستن و بالا رفتن را نداشت ولی باور کن در آن شب سنگین و تاریک عاشقانت فانوسهای کوچک خود را در نفار تنهایی خود تا صبح و صبح های بعدی روشن نگه داشتند که تو دوباره با لبخند سبزت بازآیی و برای آنها دست تکان دهی. وقتی که پیکر سردت را از تهران به ساری آوردند، دیر به باور رسید که سید دیگر برای آنها نیست آن روزی که هزاران نفر رایت سیاه بر خود پیچیدند و فریاد مصیبت سر دادند تا تو نیز عشق آنها را باور کنی وقتی مادر، تو را از پهنه کلا طلب می کرد باورش شد که کبوتر حرم دست نیافتنی است و تو خود نیز خوب می گفتی که مرگ پایان کبوتر نیست و مرگ آغاز شکفتن زندگی است. هرچند که درختان سلیم بهرام سیاهپوش شدند و آیینه ها ماتم گرفتند و چشمه های غمناکند ولی هنوز نسیم عطر و یاد و تبسم های مهربانی ات را کوچه به کوچه و شهر به شهر و دشت به دشت می برد و شالی زارهای همچون گذشته با شادمانی برایت دست تکان می دهند و اقاقیا های سر به گریبان گذاشته را بیدار می سازند تا باز این گوهر درخشانتر شود که :
سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز مرده آنست که نامش به نکویی نبرند
سید مسیح سلیم بهرامی در دهم خرداد سال 1334 در روستای سلیم بهرام ساری دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را در سلیم بهرام و تحصیلات عالیه را در ساری و در رشته مهندسی کشاورزی شاخه جنگل و مرتع از دانشگاه مازندران در سال 56 اخذ کرد. او که مشهور به مرد روزهای خاکستری بود سالیان عمرش را در خدمت به مردم سپری کرد و دوستی نزدیکی با مردم داشت.او مدتی فرماندار شهرهای علی آباد کتول،قائمشهر و ساری بود و خدمات به یاد ماندنی در طول این مدت به یادگار گذاشت. نماینده مردم ساری در مجلس ششم ،عضو هیئت امنا دانشگاه ،عضو کمیسیون فرهنگی مجلس،مسئول کمیته تربیت بدنی مجلس ، معاون سازمان محیط زیست کشور و عضو کمیسیون تدوین آیین نامه داخلی مجلس که این همه میسر نشد مگر ذره ذره وجودش را به تلاش و کوشش در امر خدمت رسانی به مردم وقف کرد و سرانجام بر اثر عارضه قلبی در 22 بهمن سال 1382 دعوت حق را لبیک گفت و در یک تشییع جنازه به یاد ماندنی که نشان از قدرشناسی مردم از زحمات چندین ساله او بود در آرامگاه ملامجدین ساری در سرای ابدی آرام یافت.
روحش شاد و قرین رحمت باد.
امیدوارم این موارد بتواند برای شما مفید واقع شود و در صورت تمایل به قرار گیری مطالبی از این دست با ما در ارتباط باشید.
یکی از مصاحبه های ایشان با روزنامه همولایتی چند روز قبل از وفاتشان
مطالب مرتبط:
سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟ | سید مسیح | مهندس سید مسیح سلیم بهرامی
خدا رحمت کند وروحشان شاد🤲