Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

۵ مطلب در ارديبهشت ۱۳۹۱ ثبت شده است

دیشب وقتی به خانه برمی گشتم با صحنه ی جالبی برخوردم. صحنه ای که شاید شما هم در این دوره و زمانه بسیار دیده باشید.

وسط چهار راه و در آن هیاهوی شهر که دیگر ساعت از هشت هم گذشته بود ، مرد هیکلی با سبیلهای چخماقی اش ، آنچنان به مامور لاغر اندام و ضعیف الجثه راهنمایی و رانندگی که دیگر رمقی از کار یکروزه اش در او باقی نمانده بود التماسی عجیب و باورنکردنی ای سر قضیه ننوشتن یک برگ ناقابل جریمه می کرد که انگار دارد سبیلش را با یک برگ جریمه دود می دهد.شاید آن مرد هیکلی می توانست دو - سه تایی از این مامورها را یکسره قورت بدهد و یک آب هم رویش بخورد ولیکن آن مامور با در دست داشتن یک دسته برگه ی جریمه و لباس راهنمایی و رانندگی برای خودش آقایی می کرد بر سر این چهار راه!

یکی هم پیدا نمی شود به آن مرد هیکلی بگوید: بابا لااقل یک کمی هم که شده رعایت کن!

هر چند این روزها در ایران رعایت کردن برابری می کند از کم تجربگی فرد و رعایت نکردن آن ، جز فخر فرهنگی ما شده است. حال آنکه ، چرا نباید یکروز هم بر سایر دول عالم به رانندگی درستمان فخر بفروشیم! چرا باید حتما یک اجباری باشد تا فرهنگ رانندگی را بخوبی یاد بگیریم.

مسئله فرهنگ ، مسئله ای نیست که بتوان از آن براحتی گذشت. شاید به گوش شما هم رسیده باشد در پایتخت ایران نمایشگاهی با عنوان نمایشگاه بین المللی کتاب بر پا شده است. شاید هر وقت این نمایشگاه برپا می شود ما را مجاب می کند تا به آمار کتابخوانی یا لااقل میزان مطالعه ایرانی جماعت سرکی بکشیم. آماری جالب و روبه فزون به چشم می خورد. میزانی که از تک رقم از دقیقه به نرخ های دورقم از دقیقه هم رسیده است که امیدوارم هر چه به جلوتر می رویم ایرانی ها به میزان مطالعاتشان در روز بیافزایند.

این را باید متذکر شد ، در کار فرهنگی نباید اجباری باشد که باید مطالعه کنی وگرنه جریمه اش را باید بپردازی بلکه باید مطالعه باعث تفاخرمان شود و حتی از نان شبمان هم واجب تر آید. مگر جامعه ما نمونه و اسوه هایی همچون آیت الله مرعشی را از خاطر برده است که برای خرید کتاب از نان شبش می گذشت و شبها در یک کارگاه برنج کوبی کار می کرد و حتی روزها روزه استیجاری می گرفت و نماز استیجاری می خواند تا هزینه خرید کتب را تهیه نماید و آنگاه از ماحصلش کتابخانه ای بزرگ که در جهان اسلام برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده است تاسیس نموده و جز صالحات و باقیات خویش بر جای گذاشته است.

هرچند این روزها نمایشگاه کتاب تهران با مشکل جدی هم همراه است. مشکل گرانی کاغذ و تاثیر گذاری آن بر روی قیمت تمام شده کتاب که اثرات منفی ای هم به دنبال خواهد داشت. هر چند مقام معظم رهبری هم به این نکته اشاره داشتند و فرمودند: «مهم‌ترین تولید ملی، تولید امتداددار است و با برطرف شدن مشکلات کارخانه‌های کاغذ، قطعاً راه برای کتابخوانیِ بیشتر و ارزان شدن قیمت کتاب باز می‌شود.» امیدوارم در این سال شاهد تولید ملی کاغذ ایرانی و همچنین شاهد فخر فرهنگی مان در عرصه مطالعات و کتابخوانیمان باشیم.

در آخر باید بگویم در فرهنگ سازی یک ملت هیچ اجباری نباید در کار باشد ولیکن فخر ما در فرهنگ ما باید خلاصه شود.انشاالله

۶دیدگاه ۱۸ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۲۲
سلیم النفس

امروز کتاب شبهای پیشاور را تورق می زدم. این کتاب که توسط سلطان الواعظین شیرازی در مقام پاسخگویی به شبهاتی من باب مذهب شیعه و جهان اسلام در قالب جلسات پرسش و پاسخ و بعضا نقل خاطرات بر آمده و به اثبات حقانیت مذهب شیعه می پردازد.

در قسمتی از این کتاب، در بحث اجبار نبودن دین روایتی را نقل می کند که بدین شرح است:

« وقتی نصارای نجران برای مناظره وارد مسجد پیغمبر (ص) شدند موقع نماز و عبادتشان رسید، به گوشه مسجد رفته مشغول عبادت خود شدند. عده ای از مسلمانان جامدِ جاهل آن زمان- مانند جهال زمان ما- خواستند از عمل آنها جلوگیری و ممانعت نمایند!

رسول اکرم (ص) مانع عمل آنها گردیده، فرمود: بگذارید آزادانه عبادت خود را بجای آورند! لذا در حضور پیغمبر (ص) و اصحاب آن حضرت در مسجد بزرگ اسلام ، نماز نصرانیت و عبادت مسیحیت گزاردند.

رسول اکرم (ص) با این عمل موافقت و مهربانی ، خواست به اهل عالم معنای «آزادی» را بفهماند که دین مقدس اسلام دین «جبر » و «اکراه» نیست، بلکه دین دلیل و برهان ، منطق است.»

اجبار نبودن پذیرش دین اسلام تا جایی بود که ایرانیان باهوش و زیرک وقتی به مدینه، شهر پیامبر می آمدند در مواجهه با حقانیت اسلام سر تسلیم فرو می آوردند و پیروی از پیامبر و اهل بیت ایشان را با توجه به براهین موجود می پذیرفتند و این سخن نادرستی است که ایرانیان به اختیار دین خویش را اسلام بر نگزیدند. قسمتی از این کتاب که شما می توانیدمفصلا در صفحات 147 تا 152 آنرا بخوانید به علل و وقایع انتخاب مذهب تشیع در نزد ایرانیان می پردازد که گوشه ای از آن بدین شرح است.

« چه آنکه وقتی اسرا مدائن (=تیسفون) را به مدینه وارد نمودند ، خلیفه ثانی امر کرد تمام زنهای اسیر را به کنیزی به مسلمانان بدهند، امیرالمومنین (ع) منع نمود و فرمود : شاهزادگان مستثنی و محترمند. دو دختر یزگرد شاهنشاه ایران میان اسرا هستند، نتوان آنها را به کنیزی داد.

خلیفه گفت: پس چه باید کرد؟

حضرت فرمودند: امر کن برخیزند و هر فردی از مسلمانان را طالب شدند، آزادانه به شوهری بپذیرند! فلذا به دستور آن حضرت بر خاستند در میان صحابه ، نظر کردند، شاه زنان محمد بن ابی بکر را که تربیت شده و ربیب آن حضرت بود و شهربانو حضرت (امام حسین سبط رسول الله (ص)) را انتخاب نمودند و به عقد شرعی به خانه آنها رفتند که از شاه زنان خداوند فرزندی به محمد داد(=قاسم فقیه) پدر امّ فروه مادر امام ششم صادق آل محمد (ص) و از شهربانو، امام چهارم زین العابدین متولد گردیدند.

وقتی این خبر و طرفداری آن حضرت از شاهزادگان ایرانی به ایرانیان رسید، علاقه خاصی به آن حضرت پیدا نمودند.»

۱دیدگاه ۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۲۵
سلیم النفس

 

 

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

 

مطهری این اسطوره زمان و این معلم پاک سرشت را باید در اندیشه های ناب و روشنفکرش جستجو کرد. اندیشه هایی که با تمام سادگی اش می توان براحتی با این خِرد خُردمان جویده جویده هم هضم و جذب این ذهن پر مشغله ی امروزیمان کرد. اندیشه هایی که در هر فرد آزاده ای تاثیر می گذارد و او را به وادی ایمن الهی نزدیک می گرداند.

اندیشه مطهری به معلم امروزی می آموزد که در هر عصر و زمانی باید مطابق با آن پیش رفت و خود پیش قراول آن می شود تا جاییکه در عصری نیاز را در تهیه یک کتاب داستانی برای قشر خردسال جامعه می بیند و به تهیه آن می پردازد و در دوره ای به روشنفکری می پردازد و به مقابله با مارکسیسم می رود و جوانان را از شبهات حاصل از آن نجات می دهد.

اندیشه مطهری به معلم امروزی می آموزد که در مقابل شبهات بایستد و با دلیل متقن به نبرد بپردازد و به نیکوترین روش بحث کند و پاسخگو باشد.

اندیشه مطهری به معلم امروزی می آموزد که برای تبیین و به دل نشستن سخن خود در دل و جان شاگردانش به مطالعه مداوم بپردازد و این عمل را جزو وظایف اصلی خود بداند.

اندیشه مطهری به معلم امروزی می آموزد که باید از تمام وجود خود گذشت تا انسان عاقل و بالغ و موحدی را به این جامعه تحویل دهد.

اندیشه مطهری به معلم امروزی می آموزد که خودِ محدود را به ذات نامتناهی الهی وصل کند و در راه او تلاش کند تا تلاشش به ثمره ی اصلی آفرینش برساند.

اندیشه مطهری به معلم امروزی می آموزد که علم و دانشش را تنها در مسیر حق و عدالت خرج نکند و به بهای ناچیزی هم نفروشد.

اندیشه مطهری به معلم امروزی ، فداکاری و عشق و محبت و سایر خصایل زیبای الهی می آموزد و از او می خواهد تا این خصایل را به نسل بعدی خویش منتقل کند.

در این روزها که مزین به روزهای تقدیر از معلمین می باشد، حق بر خود می دانم که از تمامی معلمانم از مهد تا لحد سپاسگزار باشم و تک تک آنانی که برایم زحمتی کشیده اند و مرا بنده خویش قرار داده اند کمال تشکر را دارم.

۰دیدگاه ۱۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۳۳
سلیم النفس

انجیر پشت خانه ما

درخت انجیر پشت خانه ما هم انگار این دعا را به خوبی درک کرده ....و حال روزگارش را ببینید که از اول بهار تا حال چه تغییری کرده است ... خدا یا در ما هم تحولی ایجاد کن تا حول حالنای خود را به خوبی درک و عملی کنیم....آمین

 

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

 

در این روزها زمزمه هایی از ساختمان  شماره یک استان مبنی بر تغییراتی در منصب شماره یک آن به گوش می رسد. هر چند مقدمتا باید عرض کنم که قصد ندارم در این نوشته به سیاه نمایی و یا تخریب یک عده و اعمال آنها بپردازم. ولیکن باید چند نکته ای را هرچند در عین ایجاز و اختصار به آن اشاره کنم.

تقریبا چهار سال پیش، آیت الله طبرسی نماینده ولی فقیه در استان در مراسم معارفه مهندس کریمی به عنوان نوزدهمین استاندار مازندران، در انتقاد از جابجایی‌های مکرر استانداران در مازندران و عمر کوتاه فعالیت مدیران ارشد که بهرحال به نفع استان نخواهد بود، لزوم ثبات مدیریتی در مازندران را در قالب جمله‌ای معترضه و طنزآمیز گوشزد کرد و فرمودند: «استاندار جدید را با میخ به زمین بند می‌کنیم تا تکان نخورد!»

عدم وجود ثبات مدیریت توانسته لطمات زیادی به بدنه استان وارد کند. استانی که مدیریت اول آن با استاندار و زیر مجموعه متبوعش همراه است، بیش از پیش به اهمیت این موضوع می افزاید. مدیریتی که همراه با یک برنامه ریزی مدونی نسبت به امور جاریه استان به فعالیت خود می پردازد که آن هم در گرو زمان و زمان هم در گرو ثبات مدیریت محقق می شود. اما متاسفانه مردم مازندران در طول 33 سال انقلاب شاهد بیست استاندار در استان خود بوده اند که تقریبا به طور متوسط هر یک و نیم سال یک استاندار سکان مازندران را به دست می گیرد که این خود باعث نگرانی اهالی این استان است.

هر چند این را باید متذکر شد که استاندار بعدی باید آشنا به امور جاریه استان باشد و نشود که مدتی از ریاستش بگذرد و تازه به امور استان واقف گردد و همواره دارای یک برنامه مدونی برای استان باشد و متعهد به نظام و انقلاب و مردم باشد و آنگاه است که می توان استاندار جدید را با میخ به زمین بند کرد و از آن بهره برد.

موضوع دیگری که باید به آن اشاره کرد و این خود بی ربط به موضوع ما نیست، عدم بهره گیری از ظرفیت های استان است. استانی که خود به صدور مدیران ارشد به سایر استانها معروف است نباید به این مرحله عقب ماندگی نسبت به سایر استانها برسد. مدیرانی که باید آنها را شناسایی کرد و در مناصب خاص خودشان به کار برد. هرچند در این سالها شاهد بروز یک مشکل فرهنگی در جامعه مازندران بودیم که با کمک متولیان فرهنگی اعم از علمای اعلام و نهاد های فرهنگی من جمله صدا و سیما و سایر رسانه ها باید رفع شود. این مشکل فرهنگی در نبود همدلی و همراهی مدیران استان نسبت به هم و به طبع مردم و عدم اعتماد آنها نسبت به مدیران محلی می باشد. که ریشه ی این تفکر را باید در انتصاباتی جستجو کرد که آلوده به مسائل سیاسی شده و بعضا ناموفق از آب در آمده که باعث تصویری کدر از این اعتماد شده است.

متاسفانه فضای امروز استان در نقطه ی مطلوب بسر نمی برد و رشد لاک پشتی آن اثرات جبران ناپذیری بر بدنه این جامعه می زند. هر چند نباید کارهای انجام شده در این سالها را نادیده گرفت ولیکن کارهای انجام شده را نیز نباید کافی و وافی دانست چرا که استان مازندران دارای ظرفیت های بالقوه فراوانی می باشد که می توان در سایه همدلی و همراهی مسئولین و مردم،استان را به نقطه تعالی و حقیقی خود برسانند. امیدوارم در روزهای آتی شاهد تغییرات خوبی برای استان باشیم. انشاءالله

 

بازتاب: شمال نیوز | مازند نومه

۲دیدگاه ۰۹ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۰:۴۴
سلیم النفس

اللهم صل على فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها والسر المستودع فیها بعدد ما احاط به علمک

 از پیامبر اکرم (ص) نقل مى‏کنند که فرمود:

«چون به دخترم فاطمه مى‏نگرم بیاد مى‏آورم آنچه را که بعد از من بر سر او خواهد آمد و حال آنکه در خانه‏اش ذلّت وارد گردیده، از وى هتک حرمت شده، حقش غضب، و ارثش منع شده، پهلویش شکسته و جنینش سقط گردیده و او فریاد برمى‏آورد « یا محمداه ».... پس او اولین کسى از اهل‏بیتم مى‏باشد که به من ملحق مى‏گردد، پس بر من وارد مى‏شود، محزون، مکروب، مغموم، مقتول... ».

 «..وانّی لمّا رأیتها ذکرت ما یصنع بعدی، کانّی بها وقد دخل الذّل بیتها وانتهکت حرمتها وغصبت حقّها ومنعت ارثها وکسرت جنبها واسقطت جنینها وهی تنادى: یإ؛ محمداه...فتکون اوّل من یلحقنی من أهل بیتی فتقدم علیّ‏َ محزونة مکروبة مغمومة مغصوبة مقتولة. »

فرائد السمطین، ج 2، ص‏34، 35 طبع بیروت. ‏

۰دیدگاه ۰۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۰:۴۲
سلیم النفس

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©