دیشب وقتی به خانه برمی گشتم با صحنه ی جالبی برخوردم. صحنه ای که شاید شما هم در این دوره و زمانه بسیار دیده باشید.
وسط چهار راه و در آن هیاهوی شهر که دیگر ساعت از هشت هم گذشته بود ، مرد هیکلی با سبیلهای چخماقی اش ، آنچنان به مامور لاغر اندام و ضعیف الجثه راهنمایی و رانندگی که دیگر رمقی از کار یکروزه اش در او باقی نمانده بود التماسی عجیب و باورنکردنی ای سر قضیه ننوشتن یک برگ ناقابل جریمه می کرد که انگار دارد سبیلش را با یک برگ جریمه دود می دهد.شاید آن مرد هیکلی می توانست دو - سه تایی از این مامورها را یکسره قورت بدهد و یک آب هم رویش بخورد ولیکن آن مامور با در دست داشتن یک دسته برگه ی جریمه و لباس راهنمایی و رانندگی برای خودش آقایی می کرد بر سر این چهار راه!
یکی هم پیدا نمی شود به آن مرد هیکلی بگوید: بابا لااقل یک کمی هم که شده رعایت کن!
هر چند این روزها در ایران رعایت کردن برابری می کند از کم تجربگی فرد و رعایت نکردن آن ، جز فخر فرهنگی ما شده است. حال آنکه ، چرا نباید یکروز هم بر سایر دول عالم به رانندگی درستمان فخر بفروشیم! چرا باید حتما یک اجباری باشد تا فرهنگ رانندگی را بخوبی یاد بگیریم.
مسئله فرهنگ ، مسئله ای نیست که بتوان از آن براحتی گذشت. شاید به گوش شما هم رسیده باشد در پایتخت ایران نمایشگاهی با عنوان نمایشگاه بین المللی کتاب بر پا شده است. شاید هر وقت این نمایشگاه برپا می شود ما را مجاب می کند تا به آمار کتابخوانی یا لااقل میزان مطالعه ایرانی جماعت سرکی بکشیم. آماری جالب و روبه فزون به چشم می خورد. میزانی که از تک رقم از دقیقه به نرخ های دورقم از دقیقه هم رسیده است که امیدوارم هر چه به جلوتر می رویم ایرانی ها به میزان مطالعاتشان در روز بیافزایند.
این را باید متذکر شد ، در کار فرهنگی نباید اجباری باشد که باید مطالعه کنی وگرنه جریمه اش را باید بپردازی بلکه باید مطالعه باعث تفاخرمان شود و حتی از نان شبمان هم واجب تر آید. مگر جامعه ما نمونه و اسوه هایی همچون آیت الله مرعشی را از خاطر برده است که برای خرید کتاب از نان شبش می گذشت و شبها در یک کارگاه برنج کوبی کار می کرد و حتی روزها روزه استیجاری می گرفت و نماز استیجاری می خواند تا هزینه خرید کتب را تهیه نماید و آنگاه از ماحصلش کتابخانه ای بزرگ که در جهان اسلام برای خودش اسم و رسمی پیدا کرده است تاسیس نموده و جز صالحات و باقیات خویش بر جای گذاشته است.
هرچند این روزها نمایشگاه کتاب تهران با مشکل جدی هم همراه است. مشکل گرانی کاغذ و تاثیر گذاری آن بر روی قیمت تمام شده کتاب که اثرات منفی ای هم به دنبال خواهد داشت. هر چند مقام معظم رهبری هم به این نکته اشاره داشتند و فرمودند: «مهمترین تولید ملی، تولید امتداددار است و با برطرف شدن مشکلات کارخانههای کاغذ، قطعاً راه برای کتابخوانیِ بیشتر و ارزان شدن قیمت کتاب باز میشود.» امیدوارم در این سال شاهد تولید ملی کاغذ ایرانی و همچنین شاهد فخر فرهنگی مان در عرصه مطالعات و کتابخوانیمان باشیم.
در آخر باید بگویم در فرهنگ سازی یک ملت هیچ اجباری نباید در کار باشد ولیکن فخر ما در فرهنگ ما باید خلاصه شود.انشاالله