Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سلیم بهرامی» ثبت شده است

برای گوش دادن به فایل صوتی، روی لینک های زیر کلیک نمایید 

 سید مسیح سلیم بهرامی هستم 
 رسد آدمی بجایی که بجز خدا نبیند 

۰دیدگاه ۱۱ آذر ۹۲ ، ۱۴:۲۱
سلیم النفس

سخت است از مردی سخن گفت که صالحانه در مقابل بی خردیهای افراد دون صفت اقل زیست و رخت از این دنیا بربست. حال آنکه برای آن اقلکان جز روسیایی در قبال مرد بزرگ این شهر چیزی به ارمغان نیاورد.

 

سخت است باور این مصیبت عظیم که مردم شهرمان به روزهای بی او باید عادت کنند. سخت است جای خالی میرصالحی که حضورش در شورای این شهر امیدی بود بر دل های مردمانی که سخت از زد و خوردهای سیاسی و نگاه ها و تبعیت های بی خردانه جناحی در هراس بودند.

خانواده سلیم بهرامی این مصیبت وارده را به علما و نخبگان و مردم فهیم و بزرگوار شهرستان ساری و بالاخص به خانواده آن مرحوم تسلیت عرض نموده و برای ایشان غفران و رحمت واسعه الهی را از خداوند منان مسئلت دارد. انشاالله با مادر سادات، فاطمه زهرا (س) محشور گردد.

۱دیدگاه ۲۱ مهر ۹۲ ، ۱۴:۰۳
سلیم النفس

دهمین روز از خرداد ماه سال یکهزار سیصد و سی و چهار خورشیدی، در کشاکش گرمای آن روزگاران در فصل کار و سرزندگی و کاشت و داشت و برداشت و در ماههای نشاء و نشاط، روستایی در چند کیلومتری ساری با نام سلیم بهرام، شاهد رویش فرزندی از سلاله پاک زهرا (س) در دامان پر مهر نوادگان حضرت امام موسی کاظم (ع) بوده است.

پدر نام او را هم نام برادر مرحومش قرار داد و او را به نیکی سید مسیح نامید. سید مسیح روزگاران سخت و خاکستری آن دوران را با حسن رفتار و یاری به هم نوعانش سپری نمود و هنگامی که انقلاب اسلامی با دستان پینه بسته ی مردمان مستضعف به رهبری آن یگانه رهبر دوران به پیروزی رسید، خدمت به مردمان هم نوعش را جز افتخار خود دانست و کمر همت به رفع آن رنج های به چشم دیده ی خویش نمود.

سید مسیح عزیز، در دهمین سال عروجت و در سالروز تولدت ، به سراغ دلنوشته ی یکی از یارانت رفتم و چه زیبا تو را در آینه ی قلم به روایتگری شخصیت به یاد ماندنی تو می پردازد:

"تبسم همیشه متجسم در چهره همیشه متبسم او را نمی توانم از یاد ببرم و نگاه نافذش را که در تسخیر دلها، مهارتی ستودنی داشت، فراموش کنم، کسی که آرام و صبور، عاشق و فکور، سلیم و حلیم و در عین حال پرهیجان و پرشور، جامه خدمت به تن داشت و خستگی را نمی فهمید و در مسیر حل مشکلات مردم، از جان مایه می گذاشت و نهایتاً قلب خود را به مردم شهرستان ساری و میاندرود هدیه کرد و پرواز را به یادگار گذاشت، چگونه می تواند از یادها رفته و در محضر علاقه مندانش ستایش نشود؟!

سلیم بهرام، نه از آن جهت که بخواهم مرده پرستی کنم، بلکه به این خاطر که او در بودِ خود هم محبوب قلبها بود، یک خاطره همیشه ستودنی و همیشه بیادماندنی است، ستاره ای که در فوران شعله هایش هم نخواهد مرد و جاودانگی زندگی اش را به رخ همه کسانی می کشد که نکونام نزیسته اند!

توفیق رفاقت چندین ساله با این عزیز مومن و متقی، امکان شناخت گوشه هایی از شخصیت کریم و هویت سلیم را برایم فراهم کرد تا امروز بتوانم با استناد به مشاهدات عینی خودم، شورانگیزترین تأثر قلبی ام را از غم انگیزترین فقدان شهرم فریاد کنم و سربلندتر از همیشه بگویم: "سلیم، اگر چه یاد تو همیشه در در ذهن و قلب ما پر است، اما جای تو همیشه خالی است! و اگر چه دوستان پرچم غیرت ترا بدست گرفته و سنگر خدمت ترا پر کرده اند، اما می دانند و می دانیم که هر گل بوی خود را داشته و نمی توان این ثلمه قلبی را تسلی بخشید."

وقتی دوران نوجوانی اش در مبارزه با رژیم ستمشاهی و دوران جوانی اش را در سنگر های خدمت در مناصب بخشداری و فرمانداری و محیط زیست و آستان قدس و نهایتاً در سنگر نمایندگی مجلس مرور می کنم، هم به او با همه کراماتش، مباهات می ورزم و هم برای خود که به گرد او هم نرسیده ام، غصه و غبطه می خورم!

شادروان سلیم بهرامی نه تنها برای نسل خود که برای نسل های پس از خود و تمام کسانی که جامه خدمت به تن کرده و یا می خواهند به کسوت شریف خدمت در آیند، یک الگوی تمام نشدنی و یک مثال بارز دوست داشتنی است، چرا که صفای باطن او و توان غالب او، گره گشای سگرمه های محرومان و مشکلات بظاهر لاینحل کسانی بود که درد بی درمان بی کسی را تحمل می کردند و مرگ را بر زندگی ترجیح می دادند.

سلیم بهرام، مرهم زخم های کهنه شده ای بود که نه تنها در دستهای پینه بسته و شانه های همیشه خسته اقشار بی بضاعت هویدا بود، بلکه در دلهای همیشه مجروح همین اقشار پایین دست نیز با چشم دل قابل رؤیت بود.

سلیم بهرام، به معنای واقعی کلمه نماینده مردم و معتمد محرومان و مستصعفان بود و واقعاً برای تکرار رویکرد مردم در دوره بعدی مجلس، التماسی نکرد و به لطائف الحیل تمسک نورزید و به تبلیغات هزار رنگ مردم فریب نچسبید و ساده تر از همیشه، تا لب تر کرد، انبانش را پر از رأی اعتماد مردم یافت و بالانشین شد!

فلذا به جرأت می توان گفت که زنده یاد شادروان سلیم بهرامی، بهترین الگو برای نامزدهای انتخاباتی مجلس است که این روزها در به شدت در تکاپوی جلب اعتماد مردم اند و گاهی بخاطر غلظت غفلتها و گاهی هم بخاطر فقدان بصیرت، گام در مسیر انحراف از معیارها نهاده و رنگ و بوی سقوط می گیرند!

سلیم برای بالاآمدن، کسی را پایین نکشید، برای جلوه کردن، پنجه به چهره ای نیانداخت، برای برنده شدن، وامداری بازنده نشد و برای به مقصد رسیدن، قطار حرکت دیگران را از ریل خارج نکرد و مرکب کسی را به حاشیه جاده های رقابت پرت نکرد، او در مسیر مسابقه، جوانمردانه دوید و همانند همه ورزشکاران سلیم النفس، محبوب القلوب شد و بر بلندای سکوی سترگ قهرمانی، پهلوانی را هم به یادگار گذاشت!

باور کنید که سلیم بهرام با پوسترهای رنگین و تراکت های طویل و نوشته های درشت موفق به احراز اکثریت آراء نشد، بلکه تنها و تنها با اعجاز دم مسیحایی اش بر دلها حاکم شد و رأی ها به او تخصیص یافت و تردید نکنید که ایشان نه تنها در دو دوره، بلکه با اتکاء به همین سرمایه اجتماعی یعنی پشتوانه حمایتی مردم، برای همیشه می توانست، مزین به رای اعتماد مردم باقی بماند و در مصدر نمایندگی و وکالت مردم خدمت کند.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه 90/12/2"

 

۲دیدگاه ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۴
سلیم النفس

مطلب زیر به قلم یکی از دوستان خوبم، جناب آقای شروین وطنی شهمیرزادی در وصف مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی به نگارش در آمده است:

وقتی پای به آرامگاه شهر ساری می گذارم ، برسر مزار سید مسیح سلیم بهرامی (نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی) که می رسم آنگاه که نگاهم بر تصویرش دوخته می شود نا خودآگاه و به طرز عجیبی هر بار از او می پرسم : سید مسیح ! تو که بودی ؟! که نه سال پس از رفتنت ، ساری کسی چون تو را نیافت و بسیارند کسانی که سعی دارند چون تو باشند برای ساری !

در پس نگاه همیشه آرام تو و در کنار آن صبر توام با شکیبایی تو چه بود که مردم ساری به گاه مجلس ششم تو را برای نمایندگی شهر ساری برگزیدند ؟

و باز سید مسیح در تو و در تلاشت برای گشودن رنجهای این مردم چه بود که به قول آن دوست روزنامه نگار هنوز شالیزارهای شمال برایت دست تکان میدهند ؟

نمیدانم که با دل این مردم چه کردی؟! که هر فصل انتخابی، در کوچه پس کوچه های ساری نام توست که برزبانها جاری است و بر در و دیوار هر ستادی سعی بر آنست که نشانی از تو آویخته شود . تو با همه عهدی که با مردمت بستی ، نوستالوژی مردم شهر نیز با همان عهد با نام تو پیوندی ناگسستنی بست و تو را این بار در فصل نبودنت چه نامیم  که تو معنای عشق و دلدادگی هستی که اگر جز این بود ، اینگونه در دلها رخنه نمیکردی !

سید مسیح  !تو را دوست می داریم به خاطر آنکه به گواه تاریخ از هیچ تلاشی برای مردم  فرو گذار نکردی .

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم به خاطر آنکه لحظه ای از سیره شهدای این خاک دور نشدی .

مسیحای عشق و جوانمردی! تو را دوست داریم زیرا درد و رنج های مردمت را به جان خریدی .

مهندس سلیم بهرامی !تو را دوست تر داریم زیرا که تا دم آخر عزیمتت قلبت برای خدمت به مردم دیارت می تپید.

۲دیدگاه ۲۶ بهمن ۹۱ ، ۰۰:۰۷
سلیم النفس

به نام آنکه روحش را در انسان دمید تا که انسان را در خور آدمیت خلق نماید و خلق خویش را شایسته ی خیر الخالقین بنامد.

اینک که قلم بدست گرفته و به نام صاحب قلم شروع به نگارش چند سطری در فضایل شخصیتی همیشه ماندگار دیارم می نمایم ، قریب به نه سال از فراغ مرد روزهای خاکستری شهرمان ،ساری می گذرد. نه سال از فراغ سیدی آرام و جلوه ی تدین شهر می گذرد. نه سال از فراغ سیمای خندان مرد روزهای پرکار وکالت می گذرد. نه سال از فراغ یار دلسوز ساری که اندیشه اش مصداق بارز این شعر زیبای ملک الشعرای بهار بود، که:

شاد باش ای شهر ساری کز فروغ علم و دانش / بینمت چشم و چراغ کشور مازندرانی

نیز می گذرد.

۳دیدگاه ۱۷ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۴۲
سلیم النفس

 این هم یک تصویر از روستای سلیم بهرام........

 

برف در سلیم بهرام

 

 

۷دیدگاه ۲۱ بهمن ۸۶ ، ۱۰:۳۷
سلیم النفس

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©