Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «نماینده» ثبت شده است

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی ساری شهر شادی دهمین روز از خرداد ماه سال یکهزار سیصد و سی و چهار خورشیدی، در کشاکش گرمای آن روزگاران، در فصل کار و سرزندگی و در زمان کاشت و داشت و برداشت و در حین ماههای نشاء و نشاط، روستایی در چند کیلومتری ساری با نام سلیم بهرام، شاهد رویش فرزندی از سلاله پاک زهرا (س) در دامان پر مهر پدر و مادری از نوادگان حضرت رسول الله (ص) بوده است.

پدر نام او را هم نام برادر مرحومش قرار داد و او را به نیکی سید مسیح نامید. سید مسیح، روزگاران سخت و خاکستری آن دوران را با حسن رفتار و یاری به هم نوعانش سپری نمود و هنگامی که انقلاب اسلامی با دستان پینه بسته ی مردمان مستضعف به رهبری آن یگانه رهبر دوران به پیروزی رسید، خدمت به مردمان هم نوعش را جز افتخار خود دانست و کمر همت به رفع آن رنج های به چشم دیده ی و از جان لمس کرده ی خویش نمود.
در دوران بعد از انقلاب با حضور در عرصه های مختلف مدیریتی از جمله بخشداری چهاردانگه ساری، بخشداری مرکزی ساری، فرمانداری شهرستان ساری، فرمانداری علی آباد کتول، معاون تحقیقات سازمان محیط زیست کشور، مدیر عامل شرکت جنگل‌های آستان قدس رضوی، موسس و مدیر باشگاه فرهنگی، ورزشی آستان قدس، فرماندار شهرستان قائمشهر، فرماندار شهرستان ساری ، مشاور استاندار مازندران، نماینده مردم ساری در مجلس شورای اسلامی (دوره ی ششم)، عضو و منشی اول کمیسیون فرهنگی مجلس شورای اسلامی، عضو کمیسیون تدوین آئین نامه داخلی مجلس شورای اسلامی، منشی گروه دوستی پارلمانی ایران و چین، رئیس کمیته تربیت بدنی مجلس شورای اسلامی، عضو هیئت رئیسه فدراسیون کشتی جمهوری اسلامی ایران حضور تاثیر گذاری از خود به جای گذاشت.

ثمره زندگی سید مسیح، سه دختر و یک پسر بود که فرزند پسر را محمد حسین نامید تا میراث دار خصایل و ادب و رفتار پدر شود.
در این مجال اندک و در این برهه زمانی، باید تفکر سلیم النفس او را بعد به بعد به بررسی پرداخت و از آن به عنوان الگوی عملی در زندگی خویش بهره برد.
یاد آنروزها بخیر، وقتی رای اول شهرستان ساری و میاندرود را کسب نمود، در همان لحظات ابتدایی اعلام آرا، به سراغ آقای روزبهی (دیگر نماینده راه یافته به دور ششم مجلس شورای اسلامی) رفت و دست در دست او فشرد و به او بیان کرد، که اگر تا به امروز با هم رقیب بودیم، حال رفیقیم و اگر خط و جناحمان به هم نمی خورد اشکالی ندارد، چرا که ما امروز باید تنها به خط و جناحمان در راستای کار برای مردم بیاندیشیم.
و آقای روزبهی چه زیبا از آن مرحوم یاد می کند که «در اوج نام آوری از جانب کار، به دنبال بی نامی بود و در کارها اگر خود انجام می داد آن را به نام همگان تمام می کرد»
وقتی مصاحبه های ایشان را دوباره مرور می کنم، تنها نکته‌ی جالبی که در آن بیشتر جلوه می کرد آن بود که منیت از آن بزرگوار دور بود و استفاده از کلمه ی «ما» بر کلمه ی «من» در کلام او قابل قیاس نبود.
آری این چنین است برادر، مرد روزهای خاکستری ما کسی بود که در مسیر اتحاد بین نمایندگان شمال کشور قدم برداشت و زندگی خویش را در مسیر مردم وقف نمود. مردم شهر می دانستند که سید مسیح شهرشان به دنبال زد و بند های سیاسی و یا بهره گیری از رانت های اقتصادی نبود ، چرا که خودشان در شب وداع با یارشان ، شنوای قسمتی از وصیت نامه او بودند که خطاب به ورثا وصیت نمود: «من در هیچ یک از بانک های داخلی و خارجی حسابی ندارم و به عده ای نیز بدهکارم! »
مردم شهر در لحظه ی وداع با او ، بیاد سادگی روزهای با او بودن و صداقت رابطه با او داشتن را در ذهنشان می گذراندند.
مردم شهر با نماینده ای وداع می کردند که تنها افتخارش خدمت خالصانه به آنان بود.
مردم شهر می دانستند که سید مسیح شهرشان در عین رنج بردن از بیماریهای کلیوی و قلبی ، همچنان قلبش برای آنان می تپد.
مرد روزهای خاکستری ما در برابر سختیهای کار صبور و در ارائه خدمت به مردم وقت گذار و دارای روحیه و رویه ای مردمی بود و مردم ما هم قدر شناس خدمتگزاران خویش همیشه بودند و هستند. چرا که اوج قدر شناسی آنان را در تشییع جنازه ی بی سابقه آن بزرگوار باید دید.
مرد روزهای خاکستری شهرمان به این جمله همواره معتقد بود و در آخرین مصاحبه اش که تنها چند روز به پایان عمرش باقی مانده بود، بیان می کرد: « من همیشه احساس می کنم به مردم مدیونم هر کاری را که احساس کنم به مردم ضرر می زند از آن پرهیز می کنم اگر لازم باشد حیثیت خودم را هم برای خشنودی مردم هزینه می کنم ولی به منابع مردم آسیب نمی زنم. هیچ قدرتی را بر مردم ترجیح نمی دهم.من همواره خورم را به مردم بدهکار می دانم. »
جسم سلیم بهرامی امروز در کنار ما نیست لکن تفکر او تفکری سلیم النفس و ماندگاری برایمان خواهد بود.
یادآوری آن ایام، تنها یادآوری خاطرات از رنگ و رو رفته آن دوران نیست، بلکه تلنگری به انسانیت آدم و آدمیت انسان است. سید مسیح شهرمان در مسیری متعالی و در سمت و سوی الهی قدم برداشت و به هدف خود که نیل به تقرب رضایت پروردگار عالمیان بوده رسیده است.
یادش گرامی و نامش جاودان

۰دیدگاه ۱۶ خرداد ۹۵ ، ۱۹:۰۹
سلیم النفس

دهمین روز از خرداد ماه سال یکهزار سیصد و سی و چهار خورشیدی، در کشاکش گرمای آن روزگاران در فصل کار و سرزندگی و کاشت و داشت و برداشت و در ماههای نشاء و نشاط، روستایی در چند کیلومتری ساری با نام سلیم بهرام، شاهد رویش فرزندی از سلاله پاک زهرا (س) در دامان پر مهر نوادگان حضرت امام موسی کاظم (ع) بوده است.

پدر نام او را هم نام برادر مرحومش قرار داد و او را به نیکی سید مسیح نامید. سید مسیح روزگاران سخت و خاکستری آن دوران را با حسن رفتار و یاری به هم نوعانش سپری نمود و هنگامی که انقلاب اسلامی با دستان پینه بسته ی مردمان مستضعف به رهبری آن یگانه رهبر دوران به پیروزی رسید، خدمت به مردمان هم نوعش را جز افتخار خود دانست و کمر همت به رفع آن رنج های به چشم دیده ی خویش نمود.

سید مسیح عزیز، در دهمین سال عروجت و در سالروز تولدت ، به سراغ دلنوشته ی یکی از یارانت رفتم و چه زیبا تو را در آینه ی قلم به روایتگری شخصیت به یاد ماندنی تو می پردازد:

"تبسم همیشه متجسم در چهره همیشه متبسم او را نمی توانم از یاد ببرم و نگاه نافذش را که در تسخیر دلها، مهارتی ستودنی داشت، فراموش کنم، کسی که آرام و صبور، عاشق و فکور، سلیم و حلیم و در عین حال پرهیجان و پرشور، جامه خدمت به تن داشت و خستگی را نمی فهمید و در مسیر حل مشکلات مردم، از جان مایه می گذاشت و نهایتاً قلب خود را به مردم شهرستان ساری و میاندرود هدیه کرد و پرواز را به یادگار گذاشت، چگونه می تواند از یادها رفته و در محضر علاقه مندانش ستایش نشود؟!

سلیم بهرام، نه از آن جهت که بخواهم مرده پرستی کنم، بلکه به این خاطر که او در بودِ خود هم محبوب قلبها بود، یک خاطره همیشه ستودنی و همیشه بیادماندنی است، ستاره ای که در فوران شعله هایش هم نخواهد مرد و جاودانگی زندگی اش را به رخ همه کسانی می کشد که نکونام نزیسته اند!

توفیق رفاقت چندین ساله با این عزیز مومن و متقی، امکان شناخت گوشه هایی از شخصیت کریم و هویت سلیم را برایم فراهم کرد تا امروز بتوانم با استناد به مشاهدات عینی خودم، شورانگیزترین تأثر قلبی ام را از غم انگیزترین فقدان شهرم فریاد کنم و سربلندتر از همیشه بگویم: "سلیم، اگر چه یاد تو همیشه در در ذهن و قلب ما پر است، اما جای تو همیشه خالی است! و اگر چه دوستان پرچم غیرت ترا بدست گرفته و سنگر خدمت ترا پر کرده اند، اما می دانند و می دانیم که هر گل بوی خود را داشته و نمی توان این ثلمه قلبی را تسلی بخشید."

وقتی دوران نوجوانی اش در مبارزه با رژیم ستمشاهی و دوران جوانی اش را در سنگر های خدمت در مناصب بخشداری و فرمانداری و محیط زیست و آستان قدس و نهایتاً در سنگر نمایندگی مجلس مرور می کنم، هم به او با همه کراماتش، مباهات می ورزم و هم برای خود که به گرد او هم نرسیده ام، غصه و غبطه می خورم!

شادروان سلیم بهرامی نه تنها برای نسل خود که برای نسل های پس از خود و تمام کسانی که جامه خدمت به تن کرده و یا می خواهند به کسوت شریف خدمت در آیند، یک الگوی تمام نشدنی و یک مثال بارز دوست داشتنی است، چرا که صفای باطن او و توان غالب او، گره گشای سگرمه های محرومان و مشکلات بظاهر لاینحل کسانی بود که درد بی درمان بی کسی را تحمل می کردند و مرگ را بر زندگی ترجیح می دادند.

سلیم بهرام، مرهم زخم های کهنه شده ای بود که نه تنها در دستهای پینه بسته و شانه های همیشه خسته اقشار بی بضاعت هویدا بود، بلکه در دلهای همیشه مجروح همین اقشار پایین دست نیز با چشم دل قابل رؤیت بود.

سلیم بهرام، به معنای واقعی کلمه نماینده مردم و معتمد محرومان و مستصعفان بود و واقعاً برای تکرار رویکرد مردم در دوره بعدی مجلس، التماسی نکرد و به لطائف الحیل تمسک نورزید و به تبلیغات هزار رنگ مردم فریب نچسبید و ساده تر از همیشه، تا لب تر کرد، انبانش را پر از رأی اعتماد مردم یافت و بالانشین شد!

فلذا به جرأت می توان گفت که زنده یاد شادروان سلیم بهرامی، بهترین الگو برای نامزدهای انتخاباتی مجلس است که این روزها در به شدت در تکاپوی جلب اعتماد مردم اند و گاهی بخاطر غلظت غفلتها و گاهی هم بخاطر فقدان بصیرت، گام در مسیر انحراف از معیارها نهاده و رنگ و بوی سقوط می گیرند!

سلیم برای بالاآمدن، کسی را پایین نکشید، برای جلوه کردن، پنجه به چهره ای نیانداخت، برای برنده شدن، وامداری بازنده نشد و برای به مقصد رسیدن، قطار حرکت دیگران را از ریل خارج نکرد و مرکب کسی را به حاشیه جاده های رقابت پرت نکرد، او در مسیر مسابقه، جوانمردانه دوید و همانند همه ورزشکاران سلیم النفس، محبوب القلوب شد و بر بلندای سکوی سترگ قهرمانی، پهلوانی را هم به یادگار گذاشت!

باور کنید که سلیم بهرام با پوسترهای رنگین و تراکت های طویل و نوشته های درشت موفق به احراز اکثریت آراء نشد، بلکه تنها و تنها با اعجاز دم مسیحایی اش بر دلها حاکم شد و رأی ها به او تخصیص یافت و تردید نکنید که ایشان نه تنها در دو دوره، بلکه با اتکاء به همین سرمایه اجتماعی یعنی پشتوانه حمایتی مردم، برای همیشه می توانست، مزین به رای اعتماد مردم باقی بماند و در مصدر نمایندگی و وکالت مردم خدمت کند.

صادقعلی رنجبر-عضو هیئت علمی دانشگاه 90/12/2"

 

۲دیدگاه ۱۰ خرداد ۹۲ ، ۱۲:۴۴
سلیم النفس

چند روز دیگر به سالگرد درگذشت نماینده خدوم شهرستان ساری در دوره ششم مجلس شورای اسلامی ، مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی باقی مانده است. از همین رو، امسال بر آن آمدیم تا با تهیه یک پادکست ، گوشه ای از سخنان ایشان را در دوره ششم مجلس شورای اسلامی و همچنین یکی از مصاحبه های ایشان با روزنامه محلی آن زمان و متن زیر، که به قلم آقای امیریان و با کسب اجازه از ایشان، اقتباسی از این نوشته در ادامه آوردم تا با گوشه ای از رفتار و کردار و  شخصیت این بزرگوار بخوبی آشنا شویم.

چه زود سالیانی از پرواز عارفانه و سوزناکت گذشت، رفتنی که به لطافت بال زدن شاپرکها و به زلالی چشمه ساران بود. هنوز کسی باور ندارد که تو در میان ما نیستی، چرا که نگاه های صمیمانه و تبسم های شاعرانه ات در عمق دلهای عاشقانت ریشه و الفتنی دیرینه یافته است و شبنم ترنم های آشنای تو در جان دوستانت همیشه در جریان می باشد.

بدون شک روستای سلیم بهرام شهرستان ساری دهم خرداد 1334 را هرگز فراموش نخواهد کرد. چرا که با تولد سبزت درختان نیز سبزتر از همیشه به آمدنت سلام دادند و اکنون مادر پییر با تکیه بر گهواره چوبی کودکی ات آن روزگاران شیرین با تو بودن را با اشکهای مهربان و با نغمه های خواب آلود گهواره ی چوبی در سکوتی به سبکی باز شدن غنچه ها تو را می خواند.

سید مسیح شاید دستان گنهکار ما آنقدر توان نداشت که بودن تو را از خداوند رحمان بخواهد و شاید دعاهای ما آنقدر به ذرات ریا آلوده شده بود که توان برخواستن و بالا رفتن را نداشت ولی باور کن در آن شب سنگین و تاریک عاشقانت فانوسهای کوچک خود را در نفار تنهایی خود تا صبح و صبح های بعدی روشن نگه داشتند که تو دوباره با لبخند سبزت بازآیی و برای آنها دست تکان دهی. وقتی که پیکر سردت را از تهران به ساری آوردند، دیر به باور رسید که سید دیگر برای آنها نیست آن روزی که هزاران نفر رایت سیاه بر خود پیچیدند و فریاد مصیبت سر دادند تا تو نیز عشق آنها را باور کنی وقتی مادر،  تو را از پهنه کلا طلب می کرد باورش شد که کبوتر حرم دست نیافتنی است و تو خود نیز خوب می گفتی که مرگ پایان کبوتر نیست و مرگ آغاز شکفتن زندگی است. هرچند که درختان سلیم بهرام سیاهپوش شدند و آیینه ها ماتم گرفتند و چشمه های غمناکند ولی هنوز نسیم عطر و یاد و تبسم های مهربانی ات را کوچه به کوچه و شهر به شهر و دشت به دشت می برد و شالی زارهای همچون گذشته با شادمانی برایت دست تکان می دهند و اقاقیا های سر به گریبان گذاشته را بیدار می سازند تا باز این گوهر درخشانتر شود که :

سعدیا مرد نکونام نمیرد هرگز    مرده آنست که نامش به نکویی نبرند

سید مسیح سلیم بهرامی در دهم خرداد سال 1334 در روستای سلیم بهرام ساری دیده به جهان گشود. تحصیلات ابتدایی خود را در سلیم بهرام و تحصیلات عالیه را در ساری و در رشته مهندسی کشاورزی شاخه جنگل و مرتع از دانشگاه مازندران در سال 56 اخذ کرد. او که مشهور به مرد روزهای خاکستری بود سالیان عمرش را در خدمت به مردم سپری کرد و دوستی نزدیکی با مردم داشت.او مدتی فرماندار شهرهای علی آباد کتول،قائمشهر و ساری بود و خدمات به یاد ماندنی در طول این مدت به یادگار گذاشت. نماینده مردم ساری در مجلس ششم ،عضو هیئت امنا دانشگاه ،عضو کمیسیون فرهنگی مجلس،مسئول کمیته تربیت بدنی مجلس ، معاون سازمان محیط زیست کشور و عضو کمیسیون تدوین آیین نامه داخلی مجلس که این همه میسر نشد مگر ذره ذره وجودش را به تلاش و کوشش در امر خدمت رسانی به مردم وقف کرد و سرانجام بر اثر عارضه قلبی در 22 بهمن سال 1382 دعوت حق را لبیک گفت و در یک تشییع جنازه به یاد ماندنی که نشان از قدرشناسی مردم از زحمات چندین ساله او بود در آرامگاه ملامجدین ساری در سرای ابدی آرام یافت.

روحش شاد و قرین رحمت باد.

امیدوارم این موارد بتواند برای شما مفید واقع شود و در صورت تمایل به قرار گیری مطالبی از این دست با ما در ارتباط باشید.

یکی از مصاحبه های ایشان با روزنامه همولایتی چند روز قبل از وفاتشان

دانلود فایل صوتی ایشان  

مطالب مرتبط:

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟ | سید مسیح | مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

۱۳دیدگاه ۱۸ بهمن ۹۰ ، ۰۶:۵۶
سلیم النفس

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©