Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

۱۳ مطلب با موضوع «جستجو نوشت» ثبت شده است

دیشب، شب گزارش دهی رئیسِ جمهورمان، جناب آقای دکتر روحانی به مناسبت صدمین روز دولتشان بوده است. به نظرم آنچه بیان شد با آنچه، بر اعتقادات ایشان که در کلیپی زیبا با نام نو سفر (به مناسبت صدمین روز دولت تدبیر و امید) طراحی و تدوین گشت مطابقت خاصی نداشت. جناب آقای دکتر روحانی همانطور که در کلیپ به زیبایی، قسمت هایی از آن به نمایش گذاشته شده است در مراسم تنفیذ فرموده اند:

" بگذاریم که فضا و فرصت خدمت برای همه ایرانیانی که دل در گرو این مرزوبوم دارند، باز شود. بگذاریم که شایستگان، به ملت خدمت کنند. بگذاریم که سینه‌ها از کینه‌ها پاک شود. بگذاریم که آشتی به‌جای قهر، و دوستی به‌جای دشمنی بنشیند. بگذاریم که اسلام با چهره رحمانی‌اش، ایران با چهره عقلانی‌اش، انقلاب با چهره انسانی‌اش و نظام با چهره عاطفی‌اش هم‌چنان حماسه بیافرینند. در اینجا لازم می‌دانم از خدمات دولت‌های گذشته به‌ویژه دولت دهم و رئیس‌جمهور محترم سابق، تقدیر و تشکر و برای همه آنها آرزوی توفیق روزافزون نمایم."

ولیکن آنچه دیدیم بخشی، جز این بود. آقای رئیس جمهور، مردم به شما رای داده اند که از بدگویی ها و بد گمانیها و بدفهمی ها و عدم صداقت ها، دولت بر حزر باشد و دولتشان بر عملکرد خود استوار بوده و خود را با روش و منشش به دیگران بنمایاند و از آنچه در گذشته رخ داده عبرت کافی و وافی بگیرد.

هر چند ما به این دولت به چشم تدابیر حکیمانه اش می نگریم و به سپیدی آینده این نظام امیدوارانه می اندیشیم.

***** ***** *****

:: پی نوشت: آنچه که وزیر ورزش و جوانان اسبق جناب آقای دکتر عباسی من باب صحبت های اخیر رئیس جمهور در حوزه ی ورزش بیان کرده اند صحیح و منطقیست. به نظرم باید روش مناسب انتقاد را از ایشان آموخت که در کمال ادب به دور از حب و بغض و تعصبات جناحی و با استناد به عملکردشان، نسبت به سخنان رئیس جمهور انتقاد کردند. خواندن متن بیانیه ایشان در اینجا [واکنش وزیر سابق ورزش به اظهارات دیشب رئیس‌جمهور] خالی از لطف نخواهد بود.

۰دیدگاه ۰۶ آذر ۹۲ ، ۱۶:۴۶
سلیم النفس

حضور وزیر محترم کشور، جناب آقای دکتر رحمانی فضلی بر مزار نماینده فقید شهرستان ساری در مجلس شورای اسلامی 

۰دیدگاه ۲۵ شهریور ۹۲ ، ۱۰:۲۴
سلیم النفس

۱دیدگاه ۱۲ خرداد ۹۲ ، ۱۷:۵۲
سلیم النفس

چند روز مانده به سال هزار و سیصد و نود و دو، مطابق سالهای پیش شاهد پیام نوروزی رئیس جمهور اوباما بوده ایم. پیامهایی که اگر گذرا به تک تک آنها بنگریم، به این حقیقت دست پیدا خواهیم کرد که در طی هر سال، مقاصد شومشان به مانند تیری به سنگ سخت برخورد می کند و در پایان سال با خنده ای دیپلماتیک و کاذبانه پیامهای دوستی و شادباش برای ملت ایران رهسپار می کنند.

برادر اوباما! پیام واصله تان به دست اینجانبان رسید و اینجانب می خواهم از این فرصت استفاده کنم و به شما پیام نوروزی و بهاری بدهم. پیامی که غاطبه ی مردم ایران در برخورد با رفتار و حرکات و سکنات غیر منصفانتان، به شما خواهند داد.

برادر عزیز! شما در قسمتی از پیامتان بیان کردید:

«رهبران ایران می گویند برنامه هسته ای آنها برای تحقیقات پزشکی و تولید برق است. اما تا کنون نتوانسته اند جامعه جهانی را متقاعد کنند که برنامه هسته ایشان صرفا مقاصد صلح آمیز دارد. برای همین جهان در عزمش برای حل این موضوع متحد است.»

شنیده ام بعد از ارسال این پیام، عازم سفر به سرزمین های اشغالی فلسطین هستید، که انشاالله سفری پر خیر و برکت برای شما و ملتین باشد. اما سوال اینجاست

۳دیدگاه ۲۹ اسفند ۹۱ ، ۱۱:۵۲
سلیم النفس

مطلب زیر به لطف دوستان سایت خبری صنایع نیوز تهیه و تنظیم گشت:

نه سال پیش مردی از تبار علویان و از سلسله پرفخر سادات و چهره ای دوست داشتنی که برای مردم خدمتگزاری بود صمیمی ، صدیق و دردآشنا به تقدیر الهی بسوی رحمت واسعه اش پرکشید.

مرحوم سید مسیح سلیم بهرامی نماینده مردم ساری ومیاندرود درمجلس شورای اسلامی بود که به ناگاه در آستانه تبلیغات رسمی مجلس هفتم ، در کمال ناباوری موکلانش وشهروندان ساری ومیاندرود وبخشهای تابعه روحش به سوی خالق ومعبود پرکشید.

اکنون که درنهمین سالگرد ارتحال این خدمتگزار لایق و نامدار هستیم پایگاه خبری تحلیلی صنایع نیوز با تماسهای که امروز با برخی از شخصیتها داشت نظرشان را در خصوص شخصیت مرحوم مغفور زنده یاد سید مسیح سلیم بهرامی جویا شد و آنچه در ذیل از نظر خوانندگان ارجمند می گذرد تجلیلی است هر چند اندک از خدمات مردی بزرگ تا ماندگان و آیندگان بدانند خدمت هرگز از بین نمی رود.

محمدعباسی وزیر ورزش وجوانان:

مهندس سلیم بهرامی نماینده فقید ساری در مجلس شورای اسلامی شخصیتی صبور و با بصیرت برای مردم ساری و استوانه ای ولایتمدار برای دوستان وعلاقمندانش بود. روحش شاد ویادش گرامی باد.

فرج الله ملکی مدیرکل ثبت احوال مازندران:

سید مسیح سلیم بهرامی در تمام دوران مسئولیتهای مختلف خودشناس ، خداشناس و مردم شناس بود. زمان و مکان خللی در اراده او ایجاد نمی کرد . به راستی مرد تقوا ، عمل ، بصیرت وراستگو بود. روحش شاد و راهش پررهرو باد.

محمدعلی روشن مدیر مسئول صنایع نیوز:

زنده یاد سید مسیح سلیم بهرامی با خدماتش به مردم روحیه برای زندگی بهتر می داد و می توان ادعا کرد که خدمت در مقابل تلاشهای مخلصانه ی او شرمنده بود ، مسیح سلیم بهرامی بی تردید در تاریخ خدمت و تاریخ پارلمانی ایران وتاریخ سیاست و همچنین تاریخ ساری همیشه به نیکی یاد خواهد شد. روحش شاد.

مجتبی زارعی مدیرمسئول نشریه اصولگرا:

سیدمسیح مرد خدابود ، بی هیاهو بود ، مردم فریب نبود ، با جریانات قدرت - ثروت سازش پشت پرده ای نداشت ، سودای تغلب وتقلب نداشت ، رشدش در سیاست و تقنین واجتماع و علم طبیعی بود ، بی تاریخ و بی شناسنامه و بی هویت نبود .

چندبارکه بااودیدار داشتم به رای العین دیدم که اهل گفت وشنود با مستضعفین بود ؛ هنوز گرمای معنوی آن گرامی را حس میکنم .

به رجال پرتوقع وزیاده خواه وقعی نمی نهاد؛ نه وکیل الدوله بود ونه وکیل التجار ؛ شرف المکان بالمکین بود.

به سمت و صندلی ومنصب شرف می داد نه اینکه شرافتش را مدیون منصبش باشد و ...

ایکاش می بود تا طبیب و مسیح بیماریهای شهر میشد.

۰دیدگاه ۲۷ بهمن ۹۱ ، ۱۲:۰۱
سلیم النفس

اقتصاد مقاومتی که در ذات آن در حقیقت اقتصاد مردمی نهفته است پیشنهاد دهنده شیوه ی مدیریتی برای ایجاد زندگی بهتر در شرایط حال جامعه می باشد. اقتصادی که به تعبیر مقام معظم رهبری از آن به اقتصاد مقاومتی یاد شده است دارای جنبه های مختلف اجرایی می باشد که در سرلوحه اهداف این نوع از اقتصاد باید به قطع وابستگی به کالاهای خارجی و میراث شوم یکصد ساله یعنی نفت که باید از آن به عنوان ذخیره ای برای آیندگان در نظر گرفت، یاد کرد.

برای قطع وابستگی به اقتصاد دیگر دول جهان و ادعای استقلال در این امر نیاز به همت و پشتکار مردم کشورمان دارد. ایجاد فضای کسب و کار چه از طریق تعاونی ها و چه از سایر طرق مربوطه ، کاشت و برداشت محصولات به صورت خانگی و در سطح وسیع ، استفاده از محصولات داخلی و عدم التزام به مدگرایی و ایجاد صنایع دانش بنیان و رشد کار آفرینی و بسیار از روشهای دیگر که می تواند به ایجاد اقتصاد مقاومتی کمک کند اشاره کرد.

شاید در طول تاریخ بتوان نمونه های مختلفی از حرکت های جهادی مردم نام برد که ثمرات آن در آن دوره مشخص و قابل ملموس بوده است. نمونه آن را می توان در زنگانی شهید آیت الله نورالله نجفی اصفهانی و تاسیس شرکت اسلامیه در دوران مشروطیت نام برد.

 

آیت الله نورالله نجفی اصفهانی

 

یکی از نتایج مهم جنبش تنباکو که به مشروطیت متصل گردید، ایجاد شور و اشتیاق در بین مردم برای تاسیس کارخانجات و تولید داخلی و تقویت این فکر بود که جهت رفع وابستگی به بیگانگان، لازم است وسایل مورد نیاز جامعه ایران، در داخل کشور تولید شود.

در قرن نوزدهم بخش عمده‌ای از بازار ایران در اختیار کمپانی‌های خارجی اعم از انگلیس و روسیه در آمده و این مسئله خصوصا در بخش پوشاک بیشتر نمود داشت. انواع قرار دادها و امتیازات اعطا شده به کشورهای غربی مخصوصا امتیاز برخی گمرکات وضعیت را بدتر کرده بود.

جرج کرزن سیاستمدار انگلیسی در دهه آخر قرن نوزدهم می‏گوید: «گذشته از اشیاء تجملی غربی‏ که طبقات بالا به آن معتاد شده‏اند، پوشاک همه طبقات جامعه، از مردان گرفته تا زنان، جملگی از غرب وارد می‏شود. ابریشم،ساتن و ماهوت برای طبقات‏ اعیان و قماش نخی و پنبه‏ ای برای همه طبقات. لباس یک روستائی ساده از منچستر یا مسکو می‏آید و نیلی را که همسر او بکار می‏برد از بمبئی وارد می‏شود. در واقع از بالاترین تا پایین ترین مراتب اجتماعی بطور قطع وابسته و متکی به کالاهای غربی شده ‏اند»

اوژن فلاندن باستان شناس فرانسوی که از اصفهان بازدید داشته‌ است نیز در ۱۸۴۰ می‏نویسد: «از کارخانجات نساجی و اسلحه‏ سازی و زربافت و مخمل‏ ایران که روزگاری محصولات آن به تمام مشرق زمین صادر می‏شد، خبری‏ نیست و همه نابود شده‏ اند. محصولات ایران از بین رفته و بویژه همجواری با انگلستان نتیجه شومی بخشیده‌است. زیرا مقدار زیادی محصول را به بهایی‏ بسیار نازلتر از آنچه در خود ایران ساخته می‏شود در بازارهای ایران بفروش‏ می‏رسانند»

در چنین وضعیتی اندیشه تولید داخلی ابتدا در محافل مذهبی و تجار در اصفهان ایجاد شد.  احمد مجدالاسلام کرمانی به یاری سید جمال واعظ و ملک‌المتکلمین و میرزا علی جناب، انجمنی به نام «انجمن شرقی» تشکیل دادند که هدفش رفع احتیاج از کالاهای خارجی بود. همچنین قرار شد در ماه رمضان روحانیون و مراجع در مساجد مردم را به خرید کالاهای داخلی و تحریم کالاهای خارجی ترغیب کنند و گروه دیگر نیز مقدمات راه اندازی کارخانه را فراهم آورند بزودی هر دو کار صورت گرفته و کارخانه تولید منسوجات با نام کارخانه اسلامیه در شرف تاسیس قرار گرفت.

آیت‌الله نورالله نجفی اصفهانی طی یک اقدام بدیع در اواسط جمادی الاول ۱۳۲۴ و در آستانه مهاجرت علمای تهران به قم (مهاجرت کبری)، به همراهی ۱۳نفر از علمای طراز اول اصفهاناز جمله آقا نجفی اصفهانی، آیت الله محمد حسین فشارکی، ابوالقاسم دهکردی، شیخ مرتضی ریزی، میرزا محمد تقی مدرس، سید محمد باقر بروجردی، میرزا محمد مهدی جویباره ای، میرزا ابوالقاسم زنجانی، آقامحمدجواد قزوینی و رکن‌الملک شیرازی موارد زیر را متعهد شدند:

این خدام شریعت مطهره با همراهی جناب رکن‌الملک، متعهد و ملتزم شرعی شده‌ایم که مهماامکن بعد ذلک تخلف ننماییم، فعلا ۵ فقره‌است:

اولاً: قبالجات و احکام شرعیه از شنبه به بعد روی کاغذ ایرانی بدون آهار نوشته شود. اگر بر کاغذهای دیگر نویسند، مهر ننموده و اعتراف نمی‌نویسیم. قباله و حکمی هم که روی کاغذ دیگر نوشته بیاورند و تاریخ آن بعد از این قرارداد باشد، امضا نمی‌نماییم. حرام نیست کاغذ غیر ایرانی و کسی را مانع نمی‌شویم؛ ماها به این روش متعهدیم.

 

ثانیا: کفن اموات، اگر غیر از کرباس و پارچه اردستانی یا پارچه های دیگر ایرانی باشد، متعهد شده‌ایم برآن میت، ماها نماز نخوانیم. دیگری را برای اقامه صلوه بر آن میت بخواهند ماها را معاف دارند.

 

ثالثا: ملبوس مردانه جدید، که از این تاریخ به بعد دوخته و پوشیده می‌شود، قرار دادیم مهما امکن، هر چه بدلی در ایران یافت می‌شود، لباس خودمان را از آن منسوخ نماییم و منسوخ غیرایرانی را نپوشیم و احتیاط نمی‌کنیم و حرام نمی‌دانیم لباس‌های غیرایرانی را، اما ماها ملتزم شده‌ایم حتی‌المقدور بعد از این تاریخ ملبوس خود را از منسوج ایرانی بنماییم. تابعین ماها نیز کذلک و متخلف توقع احترام از ماها نداشته باشد. آنچه از سابق پوشیده و داریم و دوخته، ممنوع نیست استعمال آن.

 

رابعا: مهمانی‌ها بعد ذلک ولو اعیانی باشد، چه عامه، چه خاصه، باید مختصر باشد یک پلو و یک خورش و یک افشره. اگر زاید بر این کسی تکلف دهد، ماها را به محضر خود وعده نگیرد. خودمان نیز به همین روش مهمانی می‌نماییم. هر چه کمتر و مختصرتر از این تکلف کردند، موجب مزید امتنان ماها خواهد بود.

 

خامسا: وافوری اهل وافور را احترام نمی‌کنیم و به منزل او نمی‌رویم زیرا که آیات باهره:«إِنَّ الْمُبَذِّرِینَ کَانُوا إِخْوَانَ الشَّیَاطِینِ» «وَلا تُسْرِفُوا اِنَّهُ لا یُحِبُّ الْمُسْرِفِینَ» «وَلا تُلْقُوا بِأَیْدِیکُمْ إِلَی التَّهْلُکَه» و حدیث «لاضرر و لاضرار» ضرر مالی و جانی و عمری و نسلی و دینی و عرضی و شغلی آن محسوس و مسری است و خانواده‌ها و ممالک را به باد داده. بعد از این هر که را فهمیدیم وافوری، به‌نظر توهین و خفت می‌نگریم.

شرکت اسلامیه در ابتدا یک کرور تومان سهام که به ۵۰ هزار سهم ۱۰تومانی تقسیم شده بود، آماده کرد و به زودی ۱۵۰هزار تومان سرمایه اولیه در شرکت گرد آمد. اتباع خارجی از خرید سهام این شرکت منع شده بودند. 

به تدریج حوزه عمل خود را به سایر شهرها و سپس به کشورهای خارجی گسترش می‌دهد. تولیداتش همه جا حضور و گسترش یافته و تولیداتش در داخل و خارج ایران فروخته شده و شعباتی همچون «اسلامیه تهران» و «اسلامیه کاشان» نیز تاسیس می‌گردد. حاجی امین‌الضرب رییس کل شرکت اسلامیه طهران مهندسی اروپایی بنام «موسیو بوتن» را برای گسترش تجهیزات شرکت به اصفهان اعزام می‌کند. زین‌العابدین تقی‌یف نیز نماینده شرکت در باکو بوده‌ است.

گزارش روزنامه‌های آنزمان حاکی از سود دهی شرکت بوده‌است. روزنامه حبل المتین در این باره می‌نویسد: «معلوم و محقق شده‌است، که در این مدت قلیله این شرکت سود معتنابه و منفعت قابلی به شرکاء بخشیده‌است. بنابراین هر کس از تبعة ایران که در آن مملکت میل به دخول در این شرکت مقدسه داشته باشد، البته پس از آگاهی از این مراتب به هر میزان و هر چند سهم طالب شرکت باشد، ممکن خواهد بود به توسط جناب اجل عالی بلیط اسهام برای ایشان از اداره شرکت محترمه به خارج فرستاده خواهد شد.

در سلخ ذی الحجة ۱۳۱۷ محاسبات گذشته آن را صاف نمودیم و از قرار صدی بیست و هفت، منافع سالیانه به شرکاء محترم پرداخته شد»

یکی از نشریات انگلیس هم در واکنش به تاسیس این شرکت نوشت:

«معلوم می‌شود ایرانیان اندک اندک از خواب غفلت بیدار شده و قدر و اهمیت تجارت خاصه تجارت شرکت را نیکو دانسته و چیزی که در این شرکت اهمیت دارد این است که علمای این ملت در آن شرکت دارند و مشوق اند و اگر این شرکت معتبر شود سکته بزرگی به تجارت انگلیس در اصفهان بلکه در خلیج فارس وارد آید و باید تجار، نوعی رفتار کنند که در آینده بازار تجارت شان از رونق نیفتند و الّا بزودی باید منتظر خبر بود که بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود.»

بازتاب تاسیس این شرکت حتی در مطبوعات چاپ مصر نیز دیده شد.


آنچه خواندیم تنها یک نمونه از شوق مردم در کار و تلاش برای عدم وابستگی به منسوجات و لوازم خارجی بوده است.

۲دیدگاه ۰۵ شهریور ۹۱ ، ۱۱:۴۴
سلیم النفس

مستند میراث آلبرتا را امشب دیدم.مستندی با کیفیت کاری و تحقیقاتی بالا که توسط یک تیم دانشجویی طراحی شده بود. در وبسایت رسمی این مستند توضیحات جالبی را می بینیم که شاید فضای این مستند را به خوبی می تواند برایمان معرفی کند.

توضیح غیر رسمی‌اش اما، تقریبا همین چند خط است:

" آن‌ها که می‌روند وطن‌فروش نیستند. آن‌هایی که می‌مانند عقب مانده نیستند. آن‌هایی که می‌روند، نمی‌روند آن طرف که مشروب بخورند. آن‌هایی که می‌مانند، نمانده‌اند که دینشان را حفظ کنند. همه‌ی آنهایی که می‌روند سبز نیستند. همه‌ی آن‌هایی که می‌مانند پرچم به دست ندارند. آن‌هایی که می‌روند، یک ماه مانده به رفتنشان غمگین می‌شوند. یک هفته مانده می‌گریند و یک روز مانده به این فکر می کنند که ای کاش وطن جایی برای ماندن بود. و آن‌هایی که می‌مانند، می مانند تا وطن را جایی برای ماندن کنند..."

این همان متنی‌ست که روی کارت دعوت‌های مراسم رونمایی نوشته بوده اند و البته منبع اصلی‌اش، یکی از نشریات دانشجویی دانشگاه شریف است.

این مستند را باید مسئولین چند بار ببینند تا برخی ناهماهنگی ها و نابخردی هایشان در برخی از امور را اصلاح کنند. همچنین خانواده های ایرانی نیز باید چند بار این مستند را ببینند تا به برخی از آسیب های موجود آشنا بشوند.

و حال اختیار با مختار هست که انتخاب کند بماند یا برود...

 

 برای دانلود مستند میراث آلبرتا کلیک کنید

 

۲دیدگاه ۱۲ تیر ۹۱ ، ۰۳:۳۵
سلیم النفس

امروز کتاب شبهای پیشاور را تورق می زدم. این کتاب که توسط سلطان الواعظین شیرازی در مقام پاسخگویی به شبهاتی من باب مذهب شیعه و جهان اسلام در قالب جلسات پرسش و پاسخ و بعضا نقل خاطرات بر آمده و به اثبات حقانیت مذهب شیعه می پردازد.

در قسمتی از این کتاب، در بحث اجبار نبودن دین روایتی را نقل می کند که بدین شرح است:

« وقتی نصارای نجران برای مناظره وارد مسجد پیغمبر (ص) شدند موقع نماز و عبادتشان رسید، به گوشه مسجد رفته مشغول عبادت خود شدند. عده ای از مسلمانان جامدِ جاهل آن زمان- مانند جهال زمان ما- خواستند از عمل آنها جلوگیری و ممانعت نمایند!

رسول اکرم (ص) مانع عمل آنها گردیده، فرمود: بگذارید آزادانه عبادت خود را بجای آورند! لذا در حضور پیغمبر (ص) و اصحاب آن حضرت در مسجد بزرگ اسلام ، نماز نصرانیت و عبادت مسیحیت گزاردند.

رسول اکرم (ص) با این عمل موافقت و مهربانی ، خواست به اهل عالم معنای «آزادی» را بفهماند که دین مقدس اسلام دین «جبر » و «اکراه» نیست، بلکه دین دلیل و برهان ، منطق است.»

اجبار نبودن پذیرش دین اسلام تا جایی بود که ایرانیان باهوش و زیرک وقتی به مدینه، شهر پیامبر می آمدند در مواجهه با حقانیت اسلام سر تسلیم فرو می آوردند و پیروی از پیامبر و اهل بیت ایشان را با توجه به براهین موجود می پذیرفتند و این سخن نادرستی است که ایرانیان به اختیار دین خویش را اسلام بر نگزیدند. قسمتی از این کتاب که شما می توانیدمفصلا در صفحات 147 تا 152 آنرا بخوانید به علل و وقایع انتخاب مذهب تشیع در نزد ایرانیان می پردازد که گوشه ای از آن بدین شرح است.

« چه آنکه وقتی اسرا مدائن (=تیسفون) را به مدینه وارد نمودند ، خلیفه ثانی امر کرد تمام زنهای اسیر را به کنیزی به مسلمانان بدهند، امیرالمومنین (ع) منع نمود و فرمود : شاهزادگان مستثنی و محترمند. دو دختر یزگرد شاهنشاه ایران میان اسرا هستند، نتوان آنها را به کنیزی داد.

خلیفه گفت: پس چه باید کرد؟

حضرت فرمودند: امر کن برخیزند و هر فردی از مسلمانان را طالب شدند، آزادانه به شوهری بپذیرند! فلذا به دستور آن حضرت بر خاستند در میان صحابه ، نظر کردند، شاه زنان محمد بن ابی بکر را که تربیت شده و ربیب آن حضرت بود و شهربانو حضرت (امام حسین سبط رسول الله (ص)) را انتخاب نمودند و به عقد شرعی به خانه آنها رفتند که از شاه زنان خداوند فرزندی به محمد داد(=قاسم فقیه) پدر امّ فروه مادر امام ششم صادق آل محمد (ص) و از شهربانو، امام چهارم زین العابدین متولد گردیدند.

وقتی این خبر و طرفداری آن حضرت از شاهزادگان ایرانی به ایرانیان رسید، علاقه خاصی به آن حضرت پیدا نمودند.»

۱دیدگاه ۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۲۰:۲۵
سلیم النفس

امروز در جستجوهای اینترنتی ام به سایتی برخوردم که چهل حدیث از امام هادی (ع) نقل می کرد.کنجکاو شدم ، ببینم این امام همام ما را به چه چیزی توصیه می کند. در لا بلای سخنان گهر بارش به این سخن پر مغزش رسیدم که می فرمایند:

مَنْ اتَّقی الله یتَّقی، وَ مَنْ اطاعَ لله یطاع، و من اطاعَ الخالق لم یبال سَخَطَ المَخْلُوقین، و مَنْ اَسْخَطَ الخالق فَلییقَنَ ان یحِلَّ به سَخَطَ المَخلوقین؛ (بحارالانوار، ج68، ص182)

« هر کسی از خدا بترسد، مردم از او بترسند، هر که خدا را اطاعت کند، از او اطاعت کنند، و هرکه مطیع آفریدگار باشد، باکی از خشم آفریدگار ندارد، و هر که خالق را به خشم آورد، باید یقین کند که به خشم مخلوق دچار می‌شود.»

 با خودم فکر می کردم اگر این حدیث حتی یک هفته هم عملی شود آنگاه چه دنیای زیبایی خواهیم داشت. پس دست بکار باید شد و بر خودم لازم بدانم تا یک هفته ای با این حدیث در این عالم سیر کنم تا شاید اثراتش بر ما هم پدیدار بشود.انشاالله

۲دیدگاه ۲۸ فروردين ۹۱ ، ۲۳:۰۱
سلیم النفس

نوروز خوان ندایش را سر می دهد:

بنا گویم امام اولین ره، شه جهان امیرالمومنین ره

صد سلام و سی علیک، صاحب خانه سلام علیک، اَمِه سلام ره بی علیک

امه سلام جواب دارنه، قیامت حساب دارنه

چه پیر بوّه چه جوون، مَلِک ورنه آسمون

در کوچه ها قدم می زند و صدایش را به گوش اهالی این دیار می رساند. انگار می خواهد چیزی بگوید:

باد بِهارون بِیَمو (باد بهاران آمد)

گل بیَمو گلستون (گل به گلستان آمد)

مژده هادین دوستان (مژده دهید ای  دوستان)

نِئروز سِلطون بِیَمو (نوروز سلطان آمد)

نوروز خوان با صدای گرم و زیبایش، طلیعه بهار را به ما نوید می دهد و با شعر های عاشقانه و عارفانه و مدح گونه اش بهاری پر از عشق و امید و برکت را به ما بشارت می دهد.انگار می خواهد این پیام ، حتما به گوش آدمیزاد برسد. پس دست به کار می شود و در هر خانه ای را می زند و وارد هر خانه و کاشانه ای می شود. برای او فرقی ندارد صاحب خانه جز داراهاست یا ندارها، جز صاحب رسم یا بی رسم، جزمسلمین هست یا غیر مسلمین...او تنها به این موضوع می اندیشد که صدای پای پهار را به گوش آدمیزاد برساند.

وقتی وارد می شود، بعد از رساندن پیام بهار، شروع می کند به دعا کردن اهل خانه:

اول به نام خدا/ سلام بر ته ای آقا/ بئومه دولت سرا/ سر کشمبه همه جا/ غاصه ره دمبه پی یا/ درنه عیید ما / یاد انه اون قدیما/ نوبهار موارک بو/ لاله زار موارک بو
ادی بوییه بهار/ فصل کشت و فصل کار / خاشکه دارا کارده خال / زمین هسته لاله زار / تی تی دره سر دار / گوسفند ونه ورده مار / نچاقا بوئن خار / نوبهار موارک بو / لاله زار موارک بو
زمستان بوییه سر / نزب هدائه را ر ور / بهار بمو خانه در / گال بمو تا نال سر / بشکفته مردم بر / هسته بو زمین سر / تیمه دشن بیری بر / نوبهار موارک بو / لاله زار موارک بو
بهار بمو ای آقا / صله رحم بیار جا / با مردم خب هکان تا / محبت هکان نشا / گامه بی راه خدا / رفق جه بخا وفا / سربزن ته همه جا / نوبهار موارک بو / لاله زار موارک بو

شرخوان بموئه اسا / شونه و در همه جا / پیش ندار و دارا / اِنه شم نال د بالا / شادی هکانین شما / دلکش بوییه هوا / نکانین این پا اون پا / نوبهار موارک بو / لاله زار موارک بو
ای خاخر باوفا / پسر هکانی زوما / ون دست دوندی حنا / تکان بخو دکف را / مجری در ر هکان وا / دل د ته هاده شفا / یک بنچه / دینگن هوا / نوبهار موارک بو / لاله زار موارک بو
شادی دووئه ایران / شیرین بوو شم دهان / خاشی کانین به دوران / افتا دو آسمان / روزی بوو فراوان / دشبند بمانه حیران / خدا شم پشتیبان / نوبهار موارک بو /لاله زار موارک بو

ترجمه فارسی: ابتدای (کار) با نام خدا / ای آقا سلام بر تو / به دولت سرای تو آمدم / به همه جا سر می زنم / غصه را کنار می گذارم / عید دارد فرا می رسد / (مرا) یاد از دوره ی قدیم می آید / نوبهار مبارک باشد / (ایام) لاله زار مبارک باشد
دوباره بهار شده است / فصل کشت و کار آغاز شده است / درختان خشک برگ پیدا کرده اند / زمین پر از لاله شده است / درختان شکوفه کرده اند / (و) گوسفندان بره می زایند / (الهی) بیماران شفا بیابند / نوبهار مبارک باشد / (ایام) لاله زار مبارک باشد
زمستان سیاه به پایان رسیده / ابر سیاه راه خود را کج کرده است / بهار به در خانه آمده است / شکوفه تا روی سکو آمده است / رنگ و روی مردم شکفته است / بلندشو و به مزرعه برو / دانه بپاش تا (فردا) محصول بگیری / نوبهار مبارک باشد / (ایام) لاله زار مبارک باشد
بهار آمد ای آقا / (بلند شو)صله رحم را به جا بیاور / مردمی باش / بذر محبت بکار / در راه خدا گام بردار / از دوستا،وفا بخواه  / به همه جا سر بزن / نوبهار مبارک باشد / (ایام)لاله زار مبارک باشد
شاعر اکنون آمده است / به همه جا سر میزند / نوبهار مبارک باشد / پیش دارا و ندار می رود / به خانه شما می آید / ای اهل خانه شادی کنید / مردد نباشید / نوبهار مبارک باشد / (ایام)لاله زار مبارک باشد

ای خواهر باوفای من / (الهی) پسرت را داماد کنی / به دستانش حنا ببندی / از جای خود برخیز / در صندوقچه را باز کن  / خواسته ام را برآورده کن / یک مشت اسکناس به هوا بریز / نوبهار مبارک باشد / (ایام)لاله زار مبارک باشد

در ایران همیشه شادی باشد / همیشه شیرین کام باشد / پیوسته در زندگی خوش باشد / (الهی)آفتاب هم چنان بتابد / دشمنان حیرت زده شوند / نوبهار مبارک باشد / (و) خدا پشتیبان شما باشد / (و) روزی مردم فراوان شود / (ایام)لاله زار مبارک باش [1]

حال صاحبخانه به لطف و کرم خویش هر آنچه که در خانه دارد از تخم مرغ و گندم و برنج و آرد گرفته تا حتی پول نقد به رسم تبرک به نوروز خوان می دهد. اما نوروز خوان دست از کار نمی کشد و به خانه های دیگر هم سر می زند و آنها را هم باخبر می کند.

الهی روزی شود که نوروز خوان دیار ما خبر ظهور عزیز تنهایمان را برای ما برساند و ما را از این تنهایی در بیاورد...آمین

به همه دوستان مجازی و غیر مجازی این عید رو تبریک می گویم و امیدوارم سال خوب و خوشی را در پیش داشته باشند.

 

پی نوشت: دیگر به روزهای آخر سال نزدیک می شویم. شاید اگر به دور و برمون یک نگاهی بیاندازیم، می بینیم چند نفری ازمون کم شده و چند نفری هم بهمون اضافه شده...پس بهتراست در این روزها قدر همدیگر را بدانیم و برای سلامتی همدیگر دعا کنیم.

 

[1]: متن شعر نوروز خوانی از سایت روستای بالاجاده گرفته شده است که برای شنیدن این متن می توانید از اینجا دانلود کنید.

۱۱دیدگاه ۲۶ اسفند ۹۰ ، ۱۴:۲۰
سلیم النفس

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©