غریب، قریب، غربت، قربت، به راستی راز تفاوت غین و قاف در چیست!؟ که به یکی غربت می دهد و به دیگری قربت می بخشد. به تحقیق معنای غربت از عدم قربت است و حروف این چنین بر مسند معنای عام می نشینند و اثر خویش را بر تارک وجود علم اعلم معنا وام می نهند.
جانم به فدای علی ابن موسی الرضا [علیه آلاف التحیه و الثنا] که غربت را در قرابت با اهل عشاق به دیدار ذات اقدس اله تبدیل نمود.
و جان کم ارزشم فدای اشکهای به گونه نشسته ی مادر شهید گمنامی است که چه شبها در غرابت فرزندش با اشکهای مطهر خویش، قربة الی الله، عشقبازی می کند.
ای حضرتان! ای عاشقان درگه عشق! ما گمنام و بی نشانیم، شما قریب القربایید، بگیرید این دست ما را، در مسیر قربة الی الله
******** *** ********
پی نوشت: این روزها شهرستان ساری میزبان سه شهید گمنام است که عطر و بویش فضای شهر و استان را به خود معطر، مطهر و پر برکت نمود.
پی نوشت: از اینکه یادوارده های شهدا هدفمند و با کیفیت شوند در یادداشتی [ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام] آنرا مطرح کردم. بهتر است بجای تعدد در یادواره برگزار کردن، آنرا به سمت کیفی سازی سوق دهیم و یادواره ای در سطح شهرستان و یا استانی طراحی کنیم که هم از حیف و میل و اسراف در اموال جلوگیری شود که این خود از روح طیب شهدا بدور است و هم به افزایش کیفیت و تاثیر گذاری آن منجر بشود که هدف و غایت همه می باشد.