Instagram Instagram

باران سلامت می کند

دوست دارم من باشم و

یک روز سرد ِ بارانی

خدایی هم باشد

و هوایی آغشته

به اشک های آسمانی

در دیاری از سرسبزی و دلداده ی علوی

زیر باران روم

در کنار نازنین مردمانم

بدون هیچ چتر و بارانی!!!

هر چه باشی

چه خوب، چه بد

باران با نوای نمناکش

سلامت می کند!!!

*** *** ***

پی نوشت: این شعر محصول مشترکی بین اینجانب و یکی از دوستان شاعر توانمند کشورم، مهندس حمید مظلومی عزیز هست. که اگر او یاری ام نمی کرد نمی توانستم این ایده را در قالب شعر به نگارش در بیاورم.

درباره آنچه که می نگارم
مشترک وبگاه سلیم النفس شوید

    آدرس ایمیل خودتان را بگذارید تا آخرین مطالب «سلیم النفس» به صورت خودکار برایتان ایمیل شود.

نـوا و نـما

به مناسبت دوازدهمین سالگرد درگذشت مرحوم مهندس سید مسیح سلیم بهرامی نماینده دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیپ شماره یک

کلیپ شماره دو


نماینده مردم شهرستان ساری و میاندرود در دوره ششم مجلس شورای اسلامی

کلیک نمایید

آرشیو تاریخی

عکس: سید رضا سلیم بهرامی

 

صبح جمعه این هفته به پیاده روی رفته بودم. یکی از مسیرهایی که انتخاب کردم ، محله های قدیمی ساری بود. خانه هایی که بعضا قدمتی فراتر از یکصد سال را دارا بودند ولیکن الان کسی نیست که در آن خانه هایی که زمانی برای خودش برو بیایی داشت ، نسیم زندگی را جاری کند...

تنها باید از کنار این خانه ها گذر کرد و عبرت روزگاران را نظاره گر بود!

 

¤¤¤ ¤¤¤ ¤¤¤

 

میدان جنگ  و یا میدان دفاع فرقی نمی کند که تو در حال جنگی و یا در حال دفاع از عقایدت  ولیکن تو در یک میدان همچون نقش یک سرباز در صفحه شطرنجی هستی که خواه مهره سفید باشی و یا خواه مهره ی سیاه، باز هم فرقی نمی کند.

تو با یک حرکت وزیر طرف مقابلت را از صحنه ی شطرنج خارج می کنی و او هم با چند حرکت جواب تو را خواهد داد. تو با یک جنگ ابزار به دفاع بر می خیزی و طرف مقابلت هم با جنگ ابزار به روز تر از تو به جنگ می پردازد. آیا تو همان مهره سرباز سیاه سوخته ی بی اراده شطرنج نیستی؟

چند روز پیش وقتی رمان شطرنج با ماشین قیامت، حبیب احمد زاده را می خواندم به جواب این سوالم رسیدم.

« با این که خیلی چیزها تو این دنیا جواب دو دو تا چهار تا نداره، ولی من نظر خودم رو می گم. اول اینکه ما آدم ها مهره ی شطرنج بی اراده ای هستیم یا نه؟ دقیق گوش کن، وقتی یک مهره چه سفید ، چه سیاه از صحنه خارج می شه و بعد برای بازی بعدی دوباره چیده میشه هیچ تجربه ای از بازی قبلی را با خودش حمل نمی کنه، یک حرکت به راست یا چپ یا فوقش دو حرکت به جلو ، تکرار و تکرار ولی هر آدمی که به این دنیا پا می گذاره، همه ی تجربه آدم های قبلی به کمکش میان، اختراعات ، دارو ها ، همین لباس و هزار چیز دیگه ای که اگر نسل قبلی نمی گذاشتن، اصلا زندگی و ادامه اش هیچ معنایی نداشت، پس ما در اصل بازیگر پشت این مهره ها هستیم که تجربه به دست آمده هر بازی را در بازی بعدی اگر عاقل باشیم که متاسفانه بیشتر موقع ها نیستیم استفاده می کنیم.

البته یک نوع نگاه دیگه هم میشه به مسئله جنابعالی نگاه کرد ، حتی اگر مهره باشیم که نیستیم دیده بان شاخ و شمشاد. فقط این رو بدون که مهمترین مهره ی تاثیر گذار، روی صفحه شطرنج، وزیره. ما وزیر رو، حاکم مطلق در بازی شطرنج می دونیم. حالا اگر همون هشت مهره ی سرباز به قول مهندس سیاه جبرزده ی بدبخت، در یک حرکت دسته جمعی سنجیده ، به هم کمک کنن و یکی شون به انتهای صفحه ی مقابل برسه ،وزیر می شه. این جاست که کل روند بازی عوض می شه »

پی نوشت: کتاب شطرنج با ماشین قیامت، حبیب احمد زاده را انتشارات سوره مهر منتشر کرده و به زبان انگلیسی در لس آنجلس آمریکا ترجمه و چاپ شده است.

 

تعداد نظرات (۴)

با عجله و سراسمیه همانند کسی که آخرین راه کارهای امید را در دست داشته باشد همانند کسی که نسخه شفا بخش طبیبی حاذق را در دست دارد شتابان و عرق ریزان در گرمای تیر ماه به نشانی بر روی قلب خویش به دنبال محبوبی می گردم که نشانه هایش را گم کرده ام . می گویند چند صباحی دیگر حبیبی دوست داشتنی سفره ای به وصعت جهان می گشاید ...

به روزم و منتظر حضورتان

سلام
سری به ماهم بزن

 

سلام و خدا قوت

این مطلب شما در سایت "حرف تو" منتشر شد


آدرس:

با لینک سایت حرف تو وبلاگ نویسان ارزشی را حمایت کنید

در صورت تمایل هنگام به روز شدن وبلاگ خود، ما را مطلع سازید.

هدیه سایت "حرف تو" به شما افسر جنگ نرم:

امام صادق(ع) فرمود: اگر بنده در سوراخ حشره ای هم باشد، خدا روزی (مقدر شده) او را میدهد، پس در طلب روزی آرامش خود را حفظ کنید.

این کتاب را من هم خواندم خیلی عالی بود

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی

پیشنـهاد سـلیم النفس!

پدر...

مسیح عشق و جوانمردی

نوروز با عطر گل یاس

یک جامانده از اربعین

ما آمده ایم!

فدای چشمان گریان مادر شهید گمنام

سید مسیح در اوج به اوج آسمان ها رفت

سفر به انتهای صفر

نلسون ماندلا | Nelson Mandela

بلندترین شب تاریخ

امنیت ما در نگاه اقتصادی آقای رئیس جمهور

باران سلامت می کند

محرم در تکرار معنا پیدا می کند

میم مثل مادر، میم مثل مرضیه زهرا (س)

آقای اوباما! به فال حافظ عمل بنما!

جاده جنگ

نوروز نامه

نماینده ای که چپ و راست او را سلیم النفس می دانستند!

مرد روزهای خاکستری! تو را دوست داریم!

نینوا با نام حسین (ع) کرب بلا گشت

راستش را بگو

آیا من در میدان مبارزه، همان مهره سرباز در صفحه ی شطرنجم؟

شاه بی شین

آنقدر در خورشید زل بزنید تا چشمانتان بسوزد!

اقتصاد مقاومتی حتی در دوران مشروطیت

نماینده ساری: خیابان های ساری مال زمان ارابه وگاری بود!

به نام جوانگرایی ، به کام بازنشستگان

خرداد، آغازگر تفکر سلیم بهرامیست!

تفاخر فرهنگی یا اجبار فرهنگی ، مسئله اینست؟

حقانیت اسلام

بیایید یک هفته، بطور آزمایشی به این حدیث عمل کنیم!

به خدا مادرم، حضرت زهرا(س) را از این خطبه شناختم!

در سال « تولید ملی، حمایت از کار و سرمایه ایرانی» ، به چه مواردی توجه کنیم؟

من شخصا اعلام می کنم به این فرد در انتخابات رای نمی دهم !

چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟

مسیحای عشق و جوانمردی

ای دو سه تا کوچه زما دورتر ، ای شهیدان زنده ، سلام

سید مسیح تو را نماد چه بخوانم؟

سید مسیح

مهندس سید مسیح سلیم بهرامی

سلیم بهرام برفی

تمام مطالب نوشته شده در سلیم النفس، مختص به این سایت بوده و هرگونه باز انتشار آنها فقط با کسب اجازه و ذکر منبع و درج لینک بلا مانع است.
Copyright 2007-2013,Website and Publishing Rights Reserved By Salimonafs.IR ©