در گرمای اعتدالی روزهای بهاری، هشتم فروردین سال یکهزار سیصد و هشتاد هجری شمسی، مردی سلیم النفس بر پشت تریبون مجلس شورای اسلامی با صدای رسای خویش به تبیین موضوعی می پردازد که به خودی خود در کالبد زمان نمی گنجد و در تمام اعصار قابل برداشت خواهد بود:
« اقتدار ملی یعنی حرمت گذاشتن به مردم و و عدم استفاده ابزاری برای منافع حزبی و جناحی، اقتدار ملی یعنی همگی زیر پرچم برافراشته امام امت در دفاع از کیان جمهوری اسلامی ایران گام برداریم، اقتدار ملی یعنی اینکه پاسخگوی مردم بودن و ارائه کارنامه عملکرد خویش به مردم به جای ساختن دشمن فرضی، اقتدار ملی یعنی رعایت قانون اساسی، اقتدار ملی یعنی قوای سه گانه به ویژه مجلس شورای اسلامی که مظهر اراده مردم است...
خواهران و برادران گرامی! شما خود می دانید که هنر حکومتگران باید این باشد که با ایجاد جامعه چند صدایی و استفاده از قرائتهای مختلف در کشور، یک صدای حکومتی ایجاد نمایند تا چرخه کشور بگردد، نه اینکه خود حکومتگران اسیر قرائتهای مختلف گردند و مردم را سردرگم نمایند.»
**** *** ****
سخت است از گذر زمان در این سالها و از دهمین سال عروج سید مسیح شهرمان سخن نگفت. براستی سخت است از گرمای حضور مرد آرام روزهای پرتلاطم مجلس ششم شورای اسلامی سخنی به میان نیاورد. روزهایی که در عین پر فراز و نشیب بودنشان، از او، مردی آرام و پرصلابت ساخته بود و در عین ناجوانمردی هایش او را مسیحای عشق و جوانمردی شهر تبدیل نمود.
سید مسیح ؛
مردم شهر در لحظه ی وداع با تو ، بیاد سادگی روزهای با تو بودن و صداقت رابطه با تو داشتن را در ذهنشان می گذراندند.
مردم شهر با نماینده ای وداع می کردند که تنها افتخارش خدمت خالصانه به آنان بود.
مردم شهر می دانستند که سید مسیح شهرشان در عین رنج بردن از بیماریهای کلیوی و قلبی ، همچنان قلبش برای خدمت به آنان می تپد.
مردم شهر می دانستند که سید مسیح شهرشان به دنبال زد و بند های سیاسی و یا بهره گیری از رانت های اقتصادی نبود، چرا که خودشان در شب وداع با یارشان، شنوای قسمتی از وصیت نامه تو بودند که خطاب به ورثا وصیت نمودی: من در هیچ یک از بانک های داخلی و خارجی حسابی ندارم و به عده ای نیز بدهکارم که .....
یادآوری آن روزهای گرم در چنین روزهای سرد بهمن ماه، تنها یادآوری خاطرات از رنگ و رو رفته آن دوران نیست، بلکه تلنگری به انسانیت آدم و آدمیت انسان است. سید مسیح شهرمان در مسیری متعالی و در سمت و سوی الهی قدم برداشت و به هدف خود که نیل به تقرب رضایت پروردگار عالمیان بوده رسیده است. شاید سالها بگذرد و مادر طبیعت نتواند کسی را به مانند سید مسیح بیافرینند چرا که او در نظر عالمیان تک و یکتاست و کس نتواند سیمای نورانی او را تصاحب کند.
در آخر بیاد روزهای با تو بودن، می خوانم فاتحه ای از سوره ی حمد و اخلاص...
**** *** ****
یادداشت های مرتبط: سید مسیح