چرا سلمان رشدی باید بمیرد؟
چند دهه ای از حکم تاریخی حضرت امام در باب ارتداد سلمان رشدی من باب طراحی کتاب آیات شیطانی می گذرد. اما سوالی که در اینجا پیش می آید این است که چرا باید سلمان رشدی اعدام شود و از صحنه روزگار محو شود؟
در ابتدا برای پاسخ به این سوال باید گفت که احکام ارتداد برای اشخاصی است که پس از بازگشت از اسلام به طور علنی به دشمنی با اسلام می پردازند و دیگران را به خروج از اسلام تشویق می کنند و اسرار جامعه اسلامی را فاش می کنند اما اگر برای خود و بدون فعالیت سیاسی، عقیده اش را تغییر دهد کسی متعرض او نخواهد شد (و فقط عقوبت در آخرت خواهد داشت) و یکی دیگر از دلایل اینکه حکم ارتداد سختگیرانه است این است که جلوی افرادی که به نیت نفوذ در جامعه اسلامی و جاسوسی و بهم زدن نظم جامعه اسلامی خود را مسلمان معرفی می کنند گرفته شود.
در ادامه باید گفت که اسلام توهین و ناسزا حتی به یک انسان کافر مذموم و ناپسند شمرده شده است. نقل کرده اند در جبهه طرفداران حضرت علی(علیه السلام) یک حرف زشتی را به معاویه زدند. حضرت علی (علیه السلام) فرمود: این چه حرف زشتی بود که زدید. آنها گفتند خوب این دشمن شماست فرمود دشمن من است در جنگ صفین با او جنگ میکنیم ولی ناسزا نباید بگوئید.
کتاب سلمان رشدی و یا بهتر بگویم طرح توهین به مقدسات اسلامی آغازی بود بر تحقیر مسلمین که برای اثبات این حرف می توان این سوال را از خود پرسید که چرا انگلیس هم اکنون سالانه حدود 200 میلیون دلار برای حفاظت یک فرد هزینه میکند؟ مگر این کتاب چیست؟
در این خصوص امام خمینی (ره) با بیانی ساده این توطئه را برایمان آشکار می سازد و به سوالهایمان جوابی آگاهانه می دهد:
«همه ترس استکبار از همین مسئله است که فقه و اجتهاد جنبه عینی و عملی پیدا کند. راستی به چه علت است که در پی اعلام حکم شرعی و اسلامی مورد اتفاق همه علما در مورد یک مزدور بیگانه این قدر جهانخواران بر افروخته شدند و سران کفر و بازار مشترک و امثال آن به تکاپو و تلاش مذبوحانه افتاده اند؟ غیر از این نیست که آنان اسلام امروز مسلمانان را یک مکتب بالنده و متحرک و پرحماسه می دانند و از اینکه فضای شرارت آنان محدود شده است و مزدبگیران آنان چون گذشته با اطمینان نمی توانند، علیه مقدسات قلم فرسایی کنند، مضطرب شده اند... استکبار غرب شاید تصور کرده است از اینکه اسم بازار مشترک و حصر اقتصادی را به میان بیاورد ما در جا می زنیم و از اجرای حکم خداوند بزرگ صرف نظر می نماییم. ما کینه دنیای غرب را با جهان اسلام و فقاهت ، از همین نکته ها بدست می آوریم. قضیه آنان قضیه دفاع از یک فرد نیست، قضیه آنان حمایت از جریان ضد اسلامی و ضد ارزشی است...
آنان که هنوز بر این باورند و تحلیل می کنند که باید در سیاست و اصول دیپلماسی خود تجدید نظر کنیم و ما خامی کرده ایم و اشتباهات گذشته را نباید تکرار کنیم و معتقدند که شعارهای تند یا جنگ سبب بدبینی غرب و شرق نسبت به ما و نهایتا انزوای کشور شده است و اگر ما واقع گرایانه عمل کنیم آنان با ما برخورد انسانی می کنند و احترام متقابل به ملت ها و اسلام و مسلمین می گذارند ، این یک نمونه است که خدا می خواست پس از انتشار کفر آمیز آیات شیطانی در این زمان اتفاق بیفتد و دنیای تفرعن و استکبار و بربریت چهره واقعی خود را در دشمنی دیرینه اش با اسلام بر ملا سازد تا ما از ساده اندیشی به در آییم.»
ما رو از نظرات خودتون بهره مند سازید...